غلط گیری

/qalatgiri/

مترادف غلط گیری: اصلاح، تصحیح، خطایابی، خطاگیری، درست نویسی، غلطزدایی، غلطیابی

معنی انگلیسی:
amendment, correction, proof-reading

لغت نامه دهخدا

غلطگیری. [ غ َ ل َ ] ( حامص مرکب ) نقد. انتقاد کردن از نوشته یا گفته کسی. || تصحیح. تصحیح نوشته و گفته کسی. کار غلطگیر.

فرهنگ فارسی

تصحیح نوشته یا گفته کسی . یا غلط گیری کتاب یا مقاله . اغلاط چاپی کتاب یا مقاله را روی اوراق نمونه مطبعه تصحیح کردن .

فرهنگ معین

( ~. ) [ ع - فا. ] (حامص . ) تصحیح نوشته یا گفتة کسی .

فرهنگ عمید

شغل و عمل غلط گیر ، گرفتن غلط در نوشته یا گفتۀ کسی.
* غلط گیری کردن: (مصدر متعدی ) تصحیح کردن غلط های متن چاپی.

مترادف ها

correction (اسم)
اصلاح، تصحیح، غلط گیری، تادیب

فارسی به عربی

تصحیح

پیشنهاد کاربران

بپرس