غلط فهم

لغت نامه دهخدا

غلطفهم. [ غ َ ل َ ف َ ] ( نف مرکب ) آنکه غلطفهمد. غلطفهمنده. آنکه در فهمیدن سخن اشتباه کند.

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه غلط فهمد آنکه در فهم سخن اشتباه کند .

پیشنهاد کاربران

من شادوغزل خوان به تداخل بودن می رسم . این وسط وسواس هایی هم وجود دارد. به خودم خیلی بدهکارم. گاهی فقط آرزوهای سطحی موقتی دارم. بخت من عجیب مبهم پیشه است. سعادت دنیوی من درهاله ای از ابهام است. بیوگرافی من مخدوش است. درصد هزار صبر واقع شده ام.
من شاد و غزل خوان به تداخل بودن می رسم . این وسط وسواس هایی هم وجود دارد . به خودم خیلی بدهکارم . گاهی فقط آرزوهای سطحی و موقتی دارم
. بخت من عجیب مبهم پیشه است . سعادت دنیوی من در هاله ای از ابهام است . بیوگرافی منمخدوش است . در صد هزار صبر واقع شده ام.
...
[مشاهده متن کامل]

میخواستم بدونم که غلط املایی دارد یا نه؟؟؟

غلط معنایی املایی مفهومی

بپرس