غلط زدن. [غ َ زَ دَ ] ( مص مرکب ) غلتیدن. غلطیدن. گردیدن چیزی بر روی خود. به پهنا گردیدن. غلط خوردن : من آن بنگی رند صوفی وشم که دوزخ زند غلط درآتشم.ملافوقی یزدی ( از آنندراج ).