غلتانیدن. [ غ َ دَ ] ( مص ) گردانیدن به پهلو یا به پهنا. غلطانیدن. غلتاندن. غلطاندن. بجخیزانیدن : و از غلتانیدن خرسنگها که از بالا می انداختند زلزله در اجزا و اعضای کوه افتاد. ( جهانگشای جوینی ).
فرهنگ فارسی
( مصدر ) گردانیدن به پهلو یا به پهنا غلت دادن پچخیزانیدن .