غلبه داشتن

لغت نامه دهخدا

غلبه داشتن. [ غ َ ل َ ب َ / ب ِ ت َ ] ( مص مرکب ) بیش بودن. بسیار شدن. چیره شدن : اگر در مردم یکی از این قوی بر دیگری غلبه دارد ناچار آنجا نقصانی آید. ( تاریخ بیهقی ). و آنجا که خشکی غلبه دارد، بخار ضماد تر و کماد تر از راه بینی به شش رسد سود دارد. ( ذخیره خوارزمشاهی ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - بسیار بودن بیش بودن ۲ - چیره بودن پیروز بودن .

پیشنهاد کاربران

دستیاب بودن بر کسی یا چیزی ؛ بر او غلبه داشتن. بر او تفوق داشتن. بر او دست یافتن :
گر او را بدی بر تو بر دستیاب
بایران کشیدی ردافراسیاب.
فردوسی.
جز از گنج ویژه رد افراسیاب
که کس را نبود اندر آن دستیاب.
فردوسی.

بپرس