غلامی

/qolAmi/

مترادف غلامی: بردگی، بندگی، خدمتکاری، نوکری

متضاد غلامی: اربابی

معنی انگلیسی:
servitude, slavery, thraldom, thralldom

لغت نامه دهخدا

غلامی. [ غ ُ ] ( حامص ) بندگی. عبودیت. سمت غلام. غلام بودن. رجوع به غلام شود :
گر شوم بوده ای به غلامی به نزد خویش
با ریش شوم تر ببر ما هرآینه.
عسجدی ( دیوان ص 35 ).
آن را که غلامی تو دادند
او را چه غم از هزار سلطان.
خاقانی.
به غلامی تو ما را به جهان خبر برآمد
گرهی ز زلف کم کن کمری فرست ما را.
خاقانی.
زمین بوسی کن از راه غلامی
چنان گو کاین چنین گوید نظامی.
نظامی.
ای شرف نام نظامی به تو
خواجگی اوست غلامی به تو.
نظامی.
مگر از هیأت شیرین تو میرفت حدیثی
نیشکر گفت کمربسته ام اینک به غلامی.
سعدی ( طیبات ).
به جز غلامی دلدار خویش سعدی را
ز کار و بار جهان گر شهیست عار آید.
سعدی ( خواتیم ).
به غلامی تو مشهور جهان شد حافظ
حلقه بندگی زلف تو در گوشش باد.
حافظ.

غلامی. [ غ ُ ] ( ص نسبی ) منسوب به غلام. رجوع به غلام شود. || محبوب دوست. زن دوست. ( از فرهنگ شعوری ج 2 ورق 192 الف ).

غلامی. [ غ ُ ] ( اِ ) شکلی است از مروارید که قاعده آن مستدیر و محیط آن مستوی و رأس آن تیز، و گویی مخروط است و قاعده آن بعضی از کره است. رجوع به الجماهر بیرونی ص 125 و 127 و 129 شود.

غلامی. [ غ ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان شهریاری بخش چهاردانگه شهرستان ساری که در 36هزارگزی جنوب خاوری بهشهر قرار داد. محلی کوهستانی و معتدل مرطوب است. سکنه آن 360 تن شیعه هستند که به مازندرانی و فارسی سخن میگویند. آب آن از چشمه و دره محلی است. محصول آن غلات ، لبنیات ، و ارزن و شغل اهالی زراعت و مختصری گله داری است. صنایع دستی زنان شال و کرباس بافی است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ). یکی از دهات چهاردانگه هزار جریب است. رجوع به ترجمه مازندران و استراباد چ 1336 هَ.ش. ص 85 و 165 شود.

غلامی. [ غ ُ ] ( اِخ ) یکی از شعرای عثمانی در قرن دهم هجری قمری. رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.

غلامی. [ غ ] ( اِخ ) مولاناسعید غلامی. یکی از شاعران ایران بود. در صبح گلشن آمده : غلامی از خداوندان سخن برجسته ، و شاهدان مضامین رنگین به غلامی طبع والایش کمر بسته ، این بیت ازوست :
غلام خویشتنم خوانده ماه رخساری بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به غلام : حلقه غلامی بگوش کرد .

فرهنگ عمید

۱. حالت و وضع غلام بودن.
۲. [مجاز] فرمانبرداری.
۳. غلام بودن، بندگی، بردگی.

گویش مازنی

/gholaami/ از توابع دهستان چهاردانگه ی شهریاری بهشهر

دانشنامه عمومی

غلامی (فیلم). غلامی ( به هندی: Ghulami ) یا بندگی فیلمی محصول سال ۱۹۸۵ و به کارگردانی جی. پی. دوتا است. در این فیلم بازیگرانی همچون درمندرا، میتون چاکرابورتی، نصیرالدین شاه، رینا روی، اسمیتا پاتیل، آنیتا راج، کولبوشان کارباندا، راضا مراد، آنجان سیرواستاو ایفای نقش کرده اند.
عکس غلامی (فیلم)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

enslavement (اسم)
اسارت، بردگی، غلامی، بنده سازی

serfdom (اسم)
بردگی، غلامی، برزگری فلاکت بار

serfhood (اسم)
بردگی، غلامی، برزگری فلاکت بار

serfage (اسم)
غلامی، برزگری فلاکت بار

پیشنهاد کاربران

رق
بهترین فامیل غلامی هست که در استان فارس کوهمره سرخی روستای شکرآباد اکثر آنها غلامی هستن
غلامی اگر برای اهل بیت باشد باعث افتخار است.
سلام به خدمت دوستان عزیز طایفه غلامی در لرستان هستن ازطایفه حسنوند از تیره پولاد حسنوند هستن که در لرستان هستن وبسیار طایفه بزرگی هست
تاذپدبب
دراستان لرستان غلامی از طایفه بزرگ حسنوند هستش وازتی ه پولاد طایفه بزرگی هست که از بزرگ ترین طایفه های لرستان هستن
سلام خدایی فامیلی بدی هستش
تعدادی از باقیمانده های طایفه غلامی، هم اکنون در روستای کسیل در توابع استان البرز زندگی می کنند.
طائفه غلامی در خوزستان شهرستان بهبهان . شهر سردشت زیدون زندگی میکنن . که از طایفه گهمره محسوب میباشد . گهمر چند سر شاخه هست که یکی از آنها نزدیک استان فارس به نام کهمره سرخو میباشد
طایفه های بزرگی در شهر خمین استان مرکزی با فامیلی غلامی زندگی می کنند.
تش غلامی در تیره تاجدی وند خلیلی
تش غلامی در تیره خیری وند خلیلی
تش غلامی در تیره هارونی طایفه خلیلی
بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند
در شهر ستان اشتهارد 120 کیلومتری تهران واز توابع استان البرز قومی به نام غلامی زندگی میکنند
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس