غل و غش


معنی انگلیسی:
alloy

لغت نامه دهخدا

غل و غش. [ غ ِل ْ ل ُ غ ِش ش ] ( ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) کینه. دشمنی. حسد. عداوت. غرض. بددلی. رجوع به غَل و هم غش شود. || در طلا و نقره ، به معنی شار است. نادرست و قلب. رجوع به شار شود : استادان... طلا و نقره را به عیار و وزن مقرر بدون غل و غش در ضرابخانه به اتمام رسانیده... ( تذکرة الملوک چ دبیرسیاقی چ 1332 ص 21 ).

پیشنهاد کاربران

بی غل و غش یعنی کسی که صاف و ساده است، بنابراین غل و غش یعنی آلودگی و بد دلی.
ممکن است کلمه غل از " گِل" و آلودگی گرفته شده باشد و غش هم از کلمه اوستایی qashi به معنای بیماری آمده باشد
بنابراین این واژه سراسر پارسی است
غِلّ به کسر غین به معنای دشمنی وحسادت وبدخواهی وغَشّ به فتح غین به معنای نیرنگ و تقلب است و به صورت ترکیب عطفی درمعاملات به کار می رود وبه معنای تفاوت درظاهر وحقیقت کالا می باشد ونوعی تدلیس وفریب مشتری
...
[مشاهده متن کامل]
است که آنچه درواقع موجود است با سخن وتعریف او همسان نیست وچنین مبایعه ای باطل است درتداول فارسی هردوواژه به فتحِ غَین بیان می گردد.

غل و غش ؛ در تداول فارسی زبانان غالباًبه فتح هردو غین استعمال شود به معنی کینه و دشمنی و حسد و عداوت و غرض و بددلی.
بد ذات

بپرس