غفر
/qafr/
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) پوشیدن چیز را ۲ - آمرزیدن گناه را .
قلعه ایست در یمن از اعمال ابین
فرهنگ معین
( ~ . ) [ ع . ] (اِ. ) منزل پانزدهم ماه که سه ستارة کوچک است در برج میزان .
فرهنگ عمید
۲. موی نرم و ریز در ساق پا، پشت گردن، یا پیشانی.
۳. (زیست شناسی ) بزغالۀ کوهی، بچۀ بز کوهی.
۴. (نجوم ) از منازل قمر.
۵. (نجوم ) سه ستارۀ کوچک در برج میزان.
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی غَفَرَ: آمرزید - گذشت کرد(کلمه عفو به معنای محو اثر است ، و کلمه مغفرت به معنای پوشاندن است )
ریشه کلمه:
غفر (۲۳۴ بار)
ریشه کلمه:
غفر (۲۳۴ بار)
wikialkb: غَفَر
دانشنامه عمومی
غفر ( به عربی: الغفر ) یک روستا در سوریه است که در ناحیه ارمناز واقع شده است. [ ۱] غفر ۲٬۰۹۰ نفر جمعیت دارد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: غفر
پیشنهاد کاربران
از ماده "غفر" بوده و به معنی پوشیدن چیزی که انسان از زشتی حفظ شود ( مثلا پوشیدن گناهان ) . واژه "کفر" در لغت به معنی پوشاندن شیء می باشد
غفر : آمرزید