( غطرشة ) غطرشة. [ غ َ رَ ش َ ] ( ع مص ) غطرشه لیل ؛ تاریک ساختن شب چشم کسی را. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ). غطرش اللیل بصره : اظلم علیه ، فغطرش بصره ، لازم متعد. ( اقرب الموارد ). || تاریک شدن چشم کسی. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || به معنی تغطرش ؛ یعنی کوری نمودن از چیزی. تعامی. ( از تاج العروس ). || پنهان کردن. مکتوم کردن. ( دزی ج 2 ص 216 ). || بزرگ منشی نمودن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). گردن ننهادن بر حق. فلان آذانه عن الحق مغطرشة، لاتذعن للحق. ( تاج العروس ).