غضروف های کوزه ای[ ۱] یا غضروف های آریتنوئید ( به انگلیسی: Arytenoid cartilage ) ( از یک کلمه یونانی به معنای «مانند ملاقه» ) دو غضروف هرمی شکل سه وجهی هستند که بخشی از حنجره را تشکیل می دهند و پرده های صوتی به آن ها متصل هستند. این غضروف ها، امکان جمع شدن، رها شدن و نزدیک شدن به یکدیگر را برای پرده های صوتی فراهم می کنند.
غضروف های کوزه ای هرم مانند هستند و با حاشیه فوقانی کریکوئید مفصل می شوند. آپکس هر غضروف در سمت بالا قرار دارد و چین آری اپی گلوتیک به آن متصل می شود. هر غضروف دارای زائده وکال در سمت قدام که لیگامان وکال به آن متصل می شود و زائده عضلانی در سمت خارج است که عضله کریکوآریتنوئید خلفی به آن متصل می شود.
در فارسی به غضروف های کوزه ای، غضروف های هرمی هم گفته اند و در متون قدیم به آن طَرجَهالی یا طرجهاری می گفتند. [ ۲] طرجهاله عربی شده واژه تَرِکهار فارسی و به معنی کاسه کوچک است. [ ۳] ترکهار یا تَرِکهازَن ظرفی بوده که در آن دوغ را سفت می کردند. [ ۴]
در ذخیرهٔ خوارزمشاهی در توصیف غضروف کوزه ای متن زیر آمده است: ( در این متن، منظور از پنگان، فنجان، و غضروف لااسم له، غضروف انگشتری است و بند گشاد یعنی مفصل و مغاک به معنی گودی است. مکبه نیز به معنی سرپوش و درقی به معنای سپری است )
«طرجهالی نوعی از پنگان های روئین است و این را با غضروف لااسم له بند گشادی است و اندر مکبی دو مغاک است و از لااسم له دو زیادت بیرون داشته است به اندازهٔ دو مغاک و هر دو زیادتند اندر هر دو مغاک نشسته، و آن را رباطی استوار است، و این مکبی بدین بند گشاد حرکت می کند و به غضروف درقی رسد. . . و مکبی بر سر درقی و لااسم له چون مکبه نهاده تا طعام بر پشت او بگذرد و به راه طعام فروشود از بهر آنکه حلقوم که راه دم زدن و آواز دادن است اندر پیش نهاده است و مری که راه طعام و شراب است اندر پیش او نهاده است و طعام و شراب را بر پشت مکبی بباید گذشت تا به مری فرورود، هرگاه که مردم اندر طعام خوردن ناگاه سخنی بگوید، مکبه برداشته شود و حنجره باز شود، اگر چیزی در حلقوم افتد که راه دم زدن است قوت دافعه مردم را به سرفه آرد تا وقتی که آن چیز رانیز بدر اندازد و از بهر آنکه هرچه بر این راه فرورود وی را گذری دیگر نیست که بگذرد مگر که هم از این راه برآید، آفریدگار تبارک و تعالی مکبی را از بهر آن آفرید تا راه حنجره و حلقوم فروگرفته دارد تا چیزی اندر وی نیوفتد. »[ ۵] [ ۶]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفغضروف های کوزه ای هرم مانند هستند و با حاشیه فوقانی کریکوئید مفصل می شوند. آپکس هر غضروف در سمت بالا قرار دارد و چین آری اپی گلوتیک به آن متصل می شود. هر غضروف دارای زائده وکال در سمت قدام که لیگامان وکال به آن متصل می شود و زائده عضلانی در سمت خارج است که عضله کریکوآریتنوئید خلفی به آن متصل می شود.
در فارسی به غضروف های کوزه ای، غضروف های هرمی هم گفته اند و در متون قدیم به آن طَرجَهالی یا طرجهاری می گفتند. [ ۲] طرجهاله عربی شده واژه تَرِکهار فارسی و به معنی کاسه کوچک است. [ ۳] ترکهار یا تَرِکهازَن ظرفی بوده که در آن دوغ را سفت می کردند. [ ۴]
در ذخیرهٔ خوارزمشاهی در توصیف غضروف کوزه ای متن زیر آمده است: ( در این متن، منظور از پنگان، فنجان، و غضروف لااسم له، غضروف انگشتری است و بند گشاد یعنی مفصل و مغاک به معنی گودی است. مکبه نیز به معنی سرپوش و درقی به معنای سپری است )
«طرجهالی نوعی از پنگان های روئین است و این را با غضروف لااسم له بند گشادی است و اندر مکبی دو مغاک است و از لااسم له دو زیادت بیرون داشته است به اندازهٔ دو مغاک و هر دو زیادتند اندر هر دو مغاک نشسته، و آن را رباطی استوار است، و این مکبی بدین بند گشاد حرکت می کند و به غضروف درقی رسد. . . و مکبی بر سر درقی و لااسم له چون مکبه نهاده تا طعام بر پشت او بگذرد و به راه طعام فروشود از بهر آنکه حلقوم که راه دم زدن و آواز دادن است اندر پیش نهاده است و مری که راه طعام و شراب است اندر پیش او نهاده است و طعام و شراب را بر پشت مکبی بباید گذشت تا به مری فرورود، هرگاه که مردم اندر طعام خوردن ناگاه سخنی بگوید، مکبه برداشته شود و حنجره باز شود، اگر چیزی در حلقوم افتد که راه دم زدن است قوت دافعه مردم را به سرفه آرد تا وقتی که آن چیز رانیز بدر اندازد و از بهر آنکه هرچه بر این راه فرورود وی را گذری دیگر نیست که بگذرد مگر که هم از این راه برآید، آفریدگار تبارک و تعالی مکبی را از بهر آن آفرید تا راه حنجره و حلقوم فروگرفته دارد تا چیزی اندر وی نیوفتد. »[ ۵] [ ۶]
wiki: غضروف کوزه ای