غضاض
لغت نامه دهخدا
غضاض. [ غ ِ ] ( ع مص ) به تمام معانی غَض در حالت مصدری است. ( منتهی الارب ).
غضاض. [ غ ِ ]( ع اِ ) ج ِ غَض . ( منتهی الارب ). رجوع به غَض شود.
غضاض. [ غ ُ ] ( ع اِ ) به تمام معانی غِضاض. در حالت اسمی است. ( از منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به غَضاض شود.
غضاض. [ غ َ ] ( اِخ ) آبی است بر یک روزه راه از اخادید. ( منتهی الارب ). آبی است که فاصله آن تا طَرَق سه میل و تا «اخادید» یک روز راه است. ( از معجم البلدان ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید