غضاریف. [ غ َ ] ( ع اِ ) ج ِ غُضروف و این مصحف غرضوف است و در کتب لغت جمع غرضوف را غراضیف آورده اند و برای غضروف جمع ذکر نکرده اند. رجوع به غرضوف و غضروف و غراضیف شود.
فرهنگ فارسی
( اسم ) بافت مقاوم و لاستیک مانند و قابل انعطاف برنگ سفید یا سفید مایل به زرد که در برخی اندامها از قبیل غضروفهای حنجره و قضبه الریه و لاله گوش و مفاصل موجود است . در جنین پستانداران نیز از قبیل تشکیل استخوان ها به جای استخوان بافت غضروفی وجود دارد . غضروف در آب جوش حل می شود و محلولی ژله مانند به وجود می آورد که ماده پروتیدی غضروف موسوم به کندرین در آن حل شده است بافت غضروفی . یاغضروفی خنجری . زایده خنجری استخوان جناغ را گویند کهدر انتهای تحتانی این استخوان قرار دارد و از جنس بافت غضروفی است زایده خنجری .