غصه دار

/qossedAr/

مترادف غصه دار: اندوهناک، اندوهگین، غصه مند، غمدار، غمگین، غمین، محزون، مغموم

متضاد غصه دار: مشعوف

معنی انگلیسی:
having a worry or worries, sorrow-stricken, afflicted, careworn, mournful, sad, sore, woeful

لغت نامه دهخدا

غصه دار. [ غ ُص ْ ص َ / ص ِ ] ( نف مرکب )مغموم و مهموم ، و دم فروبسته از اندوه و خشم و قهر. ( ناظم الاطباء ). غمناک. اندوهگین. رجوع به غصه شود.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - آنکه دارای غم و غصه است مهموم مغموم ۲ - آنکه غمی در دل دارد و اظهار نکند ( خصوصا )

فرهنگ عمید

غمناک، اندوهگین، دارای غم وغصه.

مترادف ها

lachrymose (صفت)
اشکی، اشکبار، اشک زا، غصه دار

فارسی به عربی

سریع البکاء

پیشنهاد کاربران

بپرس