باز رفتند و غصه میخوردند
خواجه را جستجوی میکردند.
نظامی.
نباشد سود من زین قصه کردن به جز اندوه جان و غصه خوردن.
نظامی.
چون حاصل آدمی درین شورستان جز خوردن غصه نیست یاکندن جان.
خیام.
می خور به بانگ چنگ و مخور غصه ور کسی گوید ترا که باده مخور گو هو الغفور.
حافظ.