زیرا که برگرفت به دست عقل
ایزد غشاوه از دو جهان بینم.
ناصرخسرو.
|| تاریکی چشم. ( مهذب الاسماء ). غشاوة یا غشاوةالبصر، بیماری در چشم . آفتی است که در چشم پیدا شود. تم. ( برهان قاطع ): و مرارة الحجل تنفع من الغشاوة والظلمة... ( مفردات ابن البیطار ). || چیزی است از زنگ که بر روی آیینه قلب نشیند و چشم بصیرت را سست کرده بر آینه آن تسلط پیدا کند. ( از تعریفات جرجانی ).غشاوة. [ غ ُ وَ ] ( اِخ ) یکی از ایام عرب است که در آن بسطام بن قیس بر بکربن وائل حمله کرد. ( از معجم البلدان ).