غشاش
لغت نامه دهخدا
غشاش. [ غ َ ] ( ع اِ ) لقیته غشاشاً؛ بر شتاب ملاقات کردم او را یا نزد غروب آفتاب یا به وقت شب. ( از اقرب الموارد ). رجوع به غِشاش شود.
غشاش. [ غ ُش ْ شا ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ غاش . رجوع به غاش شود.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید