غش برگشادن. [ غ َ ب َ گ ُ دَ ] ( مص مرکب ) ظاهراً به معنی گره گشایی و حل مشکل و برآوردن حاجت است : آن مصلی که از تو خواست رهی پنج روزی گذشت ازآن یا شش یافت توفیق اسعد زرّریز به زر پخته برگشاد آن غش تو به چیزی دگر معاوضه کن هرچه آید ز تو خوش آید و کش.
سوزنی
( دیوان خطی متعلق به کتابخانه لغت نامه ص 67 ).
فرهنگ فارسی
ظاهرا بمعنی گره گشایی و حل مشکل و بر آوردن حاجت است