غسلج
لغت نامه دهخدا
غسلج. [ غ َ ل َ ] ( ع اِ ) بنگ سیاه.البنج الاسود. ( قطر المحیط ) . || امری بین دو امر. الامر بین الامرین. || هر خوراک و آشامیدنی که بی مزه باشد. مالاتجد له طعماً من الطعام و الشراب. ( قطر المحیط ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید