غسلج

لغت نامه دهخدا

غسلج. [ غ َ ل َ ] ( اِ ) بیخی است که آن را به شیرازی چوبک اشنان خوانند. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ). اشنان. رجوع به اشنان شود.

غسلج. [ غ َ ل َ ] ( ع اِ ) بنگ سیاه.البنج الاسود. ( قطر المحیط ) . || امری بین دو امر. الامر بین الامرین. || هر خوراک و آشامیدنی که بی مزه باشد. مالاتجد له طعماً من الطعام و الشراب. ( قطر المحیط ).

پیشنهاد کاربران

بپرس