[ویکی شیعه] غزوه حَمراءُالاَسَد از غزوات پیامبر اکرم(ص) است که در سال سوم هجری، یک روز پس از غزوه احد روی داد. هدف پیامبر(ص) از این غزوه، بازداشتن مشرکان از حمله مجدد به مدینه بود.
در حمراءالاسد جنگی روی نداد و بدین رو، برخی آن را جزو غزوات ندانسته اند.
غزوه حمراءالاسد، یکشنبه هشتم شوال سال سوم هجری، یک روز پس از غزوه احد، در منطقه حمراءالاسد در هشت یا ده میلی (حدود ۲۰ کیلومتری) جنوب مدینه روی داد.
در حمراءالاسد جنگی روی نداد و بدین رو، برخی آن را جزو غزوات ندانسته اند.
غزوه حمراءالاسد، یکشنبه هشتم شوال سال سوم هجری، یک روز پس از غزوه احد، در منطقه حمراءالاسد در هشت یا ده میلی (حدود ۲۰ کیلومتری) جنوب مدینه روی داد.
wikishia: غزوه_حمراء_الاسد
[ویکی اهل البیت] کلید واژه: وقایع پس از هجرت، غزوه حمراء الاسد، حمراء الاسد، جابر بن عبدالله،
پس از پایان نبرد احد، مسلمانان به مدینه بازگشتند و شب سختی را گذراندند چرا که از یک طرف، از بیشتر خانه ها صدای ناله و نوحه سرایی بازماندگان بلند بود و از طرفی احتمال شورش منافقان و یهودیان ضد اسلام و مسلمانان وجود داشت به همین جهت پیامبر از سوی خداوند مأموریت یافت فردای همان شب دشمن را تعقیب کند.
در این حالت لشکر قریش شادی کنان و پیروزمندانه صحنه جنگ احد را ترک کرد و راه مکه را در پیش گرفت و تا جایی به نام «روحاء» پیش رفته بودند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پرچم جنگ را به دست علی بن ابی طالب که نود زخم در بدن داشت داده و با همراهان خود که همان مسلمانان حاضر در جنگ احد بودند از مدینه خارج شدند.
طبق دستور رسول خدا صلی الله علیه و آله فقط همان ها که در جنگ روز گذشته حضور داشتند می توانستند به این جنگ بروند و دیگران اجازه حضور در این جنگ را نداشتند.
تنها جابر بن عبدالله انصاری بود که نزد پیغمبر آمده عرض کرد: روز پیش من در جنگ احد حاضر نشدم و علت آن هم این بود که چون پدرم عبدالله بن عمرو می خواست به جنگ بیاید و هفت دختر در خانه داشت به من گفت: صلاح نیست من و تو هر دو به جنگ برویم و هفت زن را در این خانه بگذاریم و قرار شد او به جنگ بیاید و مرا پیش خواهرانم بگذارد، اکنون که او کشته شده و به شهادت رسید اجازه بده تا در این جنگ به همراه شما بیایم و رسول خدا صلی الله علیه و آله او را اجازه داد.
مسلمانانی که اکثرا زخم دار و مجروح و بیشتر در سوگ کشتگان خود داغ دار و عزادار بودند روی وظیفه دینی و مذهبی ـ با کمال سختی و دشواری که این سفر برای آن ها داشت ـ حرکت کردند، حتی می نویسند: دو برادر در قبیله بنی عبدالاشهل بودند که هر دوی آن ها در روز قبل، در جنگ احد زخمی شده بودند منتهی یکی از آن ها زخمش کمتر و دیگر عمیق تر و حرکت برای او دشوارتر بود.
هنگامی که دیدند مسلمانان برای تعقیب قریش حرکت کردند این دو ـ که مرکبی هم نداشتند ـ با خود گفتند: نه دلمان راضی می شود نرویم و جهاد در راه دین و در رکاب رسول خدا صلی الله علیه و آله از ما فوت شود و نه مرکبی داریم که لااقل به وسیله آن بتوانیم در این سفر شرکت کنیم.
سرانجام روی ایمان و علاقه ای که به پیغمبر اسلام و آیین خود داشتند تصمیم گرفتند همراه جنگ جویان بروند و در راه هر کجا آن برادری که زخمش زیادتر بود نمی توانست برود آن برادر دیگری او را بر پشت خود سوار می کرد و بدین ترتیب هر جا او از راه می ماند آن دیگری او را بر پشت خود گرفته و به «حمراء الاسد» که محل توقف رسول خدا صلی الله علیه و آله بود خود را رسانیدند.
پس از پایان نبرد احد، مسلمانان به مدینه بازگشتند و شب سختی را گذراندند چرا که از یک طرف، از بیشتر خانه ها صدای ناله و نوحه سرایی بازماندگان بلند بود و از طرفی احتمال شورش منافقان و یهودیان ضد اسلام و مسلمانان وجود داشت به همین جهت پیامبر از سوی خداوند مأموریت یافت فردای همان شب دشمن را تعقیب کند.
در این حالت لشکر قریش شادی کنان و پیروزمندانه صحنه جنگ احد را ترک کرد و راه مکه را در پیش گرفت و تا جایی به نام «روحاء» پیش رفته بودند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پرچم جنگ را به دست علی بن ابی طالب که نود زخم در بدن داشت داده و با همراهان خود که همان مسلمانان حاضر در جنگ احد بودند از مدینه خارج شدند.
طبق دستور رسول خدا صلی الله علیه و آله فقط همان ها که در جنگ روز گذشته حضور داشتند می توانستند به این جنگ بروند و دیگران اجازه حضور در این جنگ را نداشتند.
تنها جابر بن عبدالله انصاری بود که نزد پیغمبر آمده عرض کرد: روز پیش من در جنگ احد حاضر نشدم و علت آن هم این بود که چون پدرم عبدالله بن عمرو می خواست به جنگ بیاید و هفت دختر در خانه داشت به من گفت: صلاح نیست من و تو هر دو به جنگ برویم و هفت زن را در این خانه بگذاریم و قرار شد او به جنگ بیاید و مرا پیش خواهرانم بگذارد، اکنون که او کشته شده و به شهادت رسید اجازه بده تا در این جنگ به همراه شما بیایم و رسول خدا صلی الله علیه و آله او را اجازه داد.
مسلمانانی که اکثرا زخم دار و مجروح و بیشتر در سوگ کشتگان خود داغ دار و عزادار بودند روی وظیفه دینی و مذهبی ـ با کمال سختی و دشواری که این سفر برای آن ها داشت ـ حرکت کردند، حتی می نویسند: دو برادر در قبیله بنی عبدالاشهل بودند که هر دوی آن ها در روز قبل، در جنگ احد زخمی شده بودند منتهی یکی از آن ها زخمش کمتر و دیگر عمیق تر و حرکت برای او دشوارتر بود.
هنگامی که دیدند مسلمانان برای تعقیب قریش حرکت کردند این دو ـ که مرکبی هم نداشتند ـ با خود گفتند: نه دلمان راضی می شود نرویم و جهاد در راه دین و در رکاب رسول خدا صلی الله علیه و آله از ما فوت شود و نه مرکبی داریم که لااقل به وسیله آن بتوانیم در این سفر شرکت کنیم.
سرانجام روی ایمان و علاقه ای که به پیغمبر اسلام و آیین خود داشتند تصمیم گرفتند همراه جنگ جویان بروند و در راه هر کجا آن برادری که زخمش زیادتر بود نمی توانست برود آن برادر دیگری او را بر پشت خود سوار می کرد و بدین ترتیب هر جا او از راه می ماند آن دیگری او را بر پشت خود گرفته و به «حمراء الاسد» که محل توقف رسول خدا صلی الله علیه و آله بود خود را رسانیدند.
wikiahlb: غزوه_حمراء_الاسد
[ویکی نور] غزوه حمراء الأسد، اثر سید عبدالفتاح نواب، رساله ای است مختصر در توضیح غزوه حمراء الأسد و اشاره به آیات مربوط به آن که به زبان فارسی و در دوران معاصر نوشته شده است.
کتاب با مقدمه نویسنده آغاز و مطالب در ضمن سه عنوان کلی زیر ارائه شده است: «غزوه حمراء الأسد» (مشتمل بر عناوین اشاره، اعلام غزوه ای دیگر، دشمن به دنبال گریز، برخی رخدادها در حمراء الأسد و پیامبر(ص) پس از بازگشت)، «نگاهی به آیات احد و حمراء الأسد» (در ذیل این عنوان علاوه بر بیان آیات مربوطه، عنوان جبل حمراء الأسد نیز ذکر شده است) و «یادآوری» (در ذیل این عنوان آلبوم عکس ها نیز گنجانده شده است).
در مقدمه، به این نکته اشاره گردیده است که خواننده کتاب، زمانی از پیام فداکاری جانبازان احد الهام می گیرد که تأمل کرده و بنگرد امروز کجای میدان ایستاده تا بفهمد اگر دیروز بود، کجا می بود .
به اعتقاد نویسنده، هرکس به سرنوشت پیشینیان با نگاه ویژه خویش می نگرد و یافته های تاریخی گذشتگان را بر آیندگان گزارش می کند. ارزش آگاهی از راه رفته آنان، آنگاه سودبخش است که تابلوی راهنمای فرزندان دوره های بعد باشد، الگو دهد، توان تصمیم سازی بخشد، حیرت زدایی نماید .
منطقه حمراء الأسد، در حقیقت محل غزوه ای است که پیامبر(ص)، با جانبازان جنگ احد از اصحاب خود و با امکانات ناچیز، حدود 4 شبانه روز در برابر دشمن ایستادند و با عنایات الهی و ایجاد رعب، دشمن عقب نشینی کرد .
کتاب با مقدمه نویسنده آغاز و مطالب در ضمن سه عنوان کلی زیر ارائه شده است: «غزوه حمراء الأسد» (مشتمل بر عناوین اشاره، اعلام غزوه ای دیگر، دشمن به دنبال گریز، برخی رخدادها در حمراء الأسد و پیامبر(ص) پس از بازگشت)، «نگاهی به آیات احد و حمراء الأسد» (در ذیل این عنوان علاوه بر بیان آیات مربوطه، عنوان جبل حمراء الأسد نیز ذکر شده است) و «یادآوری» (در ذیل این عنوان آلبوم عکس ها نیز گنجانده شده است).
در مقدمه، به این نکته اشاره گردیده است که خواننده کتاب، زمانی از پیام فداکاری جانبازان احد الهام می گیرد که تأمل کرده و بنگرد امروز کجای میدان ایستاده تا بفهمد اگر دیروز بود، کجا می بود .
به اعتقاد نویسنده، هرکس به سرنوشت پیشینیان با نگاه ویژه خویش می نگرد و یافته های تاریخی گذشتگان را بر آیندگان گزارش می کند. ارزش آگاهی از راه رفته آنان، آنگاه سودبخش است که تابلوی راهنمای فرزندان دوره های بعد باشد، الگو دهد، توان تصمیم سازی بخشد، حیرت زدایی نماید .
منطقه حمراء الأسد، در حقیقت محل غزوه ای است که پیامبر(ص)، با جانبازان جنگ احد از اصحاب خود و با امکانات ناچیز، حدود 4 شبانه روز در برابر دشمن ایستادند و با عنایات الهی و ایجاد رعب، دشمن عقب نشینی کرد .
wikinoor: غزوه_حمراء_الأسد