غزلولاور. [ غ ُ وَ ] ( اِ ) دبه برنجین. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ). در یک نسخه خطی جهانگیری آمده : «غز دلاور و غُزیور، دبه برنجی بود» و در نسخه خطی دیگر «غزلولاور و غزیور...». ( حاشیه برهان قاطع چ معین ). شعوری در لسان العجم به نقل از جهانگیری به معنی دبه ای آورده است که در آن ترنجبین و بعضی مرباها گذارند و غزیور را نیز مترادف آن ذکر کرده است. ( لسان العجم ج 2 ورق 189 الف ).