غزلواژه

پیشنهاد کاربران

غزلْواژۀ
( و بیانیۀ پیشنهاد فرم تازه ای در غزل امروز ایران )
غزلواژه�، عنوان سبک خاصی است که در سال ۱۳۸۹ در غزل مدرن ایران زیر نام�بیانیهٔ پیشنهاد فرم تازه ای در غزل امروز ایران�توسط استاد دکتر محمود طیّب از شاعران مطرح غزل مدرن و استاد ادبیات در دانشگاه و از پژوهشگران برتر ادبیات تحقیقی معاصر به وجود آمده و اعلام موجودیت کرده است.
...
[مشاهده متن کامل]

استاد طیب نخستین غزلها در این سبک را در سال ۱۳۷۵ سرود و در مجلات معتبر منتشر کرد و پس از آن بیانیهٔ این سبک، به طور رسمی در کتاب�و تو را شنیدم روزی که اتفاق افتادی�در سال ۱۳۸۹ خورشیدی منتشر شد.
از ویژگی های برجسته ای که می تواند امروزه و بعدها این کتاب را به گونه ای متفاوت جلوه دهد همین بیانیه است که در آن غزل هایی با شکلی دیگرگونه و تازه ( نو ) زیر عنوان یک سبک مستقل منتشر شده است.
این سبک اخیرا از سوی عده ای از نوجوانان ناشی زیر نام گروه جعلیات واژنه که مدعی نوسرایی هستند مورد سرقت ادبی واقع شده و در حال تبلیغات برای سرقت این ابداع ادبی دکتر طیب هستند.
استاد طیب در این بیانیه می گوید: کارهای فراوانی در حوزه های شعر عاشقانه، اجتماعی، انتقادی و جنگ ( و دفاع مقدس ) زیر این شکل شعری نو کار کرده است.
در این مجموعه، غزلواژه های با محتوای جنگ و ادبیات پایداری منتشر شده است و در بیانیه به غزل های دیگری با محتوای اجتماعی، عاشقانه و غیره نیز اشاره شده و بعضاً عین شعر نقل شده است. بیانیهٔ این شکل نو، در کتاب �و تو را شنیدم روزی که اتفاق افتادی� به چاپ رسیده است. دومین مجموعهٔ شعر محمود طیّب[۱]�با عنوان �و تو را شنیدم روزی که اتفاق افتادی� ( ۱۳۸۹ خورشیدی ) در اواخر دههٔ هشتاد خورشیدی منتشر شد. [۲]�در اینجا برای معرفی غزل واژه، متن کامل بیانیه از همین کتاب نقل می شود.
از ویژگی های برجسته ای که می تواند امروزه و بعدها کتاب �و تو را شنیدم. . . � را به گونه ای متفاوت جلوه دهد انتشار غزل هایی با شکلی دیگرگونه و تازه ( نو ) است به ضمیمۀ بیانیۀ این شکل تازۀ شعری که آن را �غزل واژه� نام نهاده ام.
محمود طیب کارهای فراوانی در حوزه های شعر عاشقانه، اجتماعی، انتقادی و جنگ ( و دفاع مقدس ) زیر این شکل شعری نو کار کرده است. در این مجموعه غزل واژه های با محتوای جنگ و ادبیات پایداری منتشر شده است و برخی از غزل واژه های اجتماعی نیز در سایت ها یا مجموعه های جنگ واره به چاپ رسیده است.
بیانیۀ این شکل نو، در کتاب �و تو را شنیدم. . . � به چاپ رسیده است و در اینجا برای جلوگیری از دراز دامن شدن سخن و نیز برای معرفی کامل غزل واژه، متن کامل بیانیه نقل می شود:

پیشنهاد فرم تازه ای در غزل امروز ایران
غزلْواژه
در این شکل تازه، غزل به صورت سطحی موزاییک شده و منظم ارایه می شود و متن در همان شکل کلاسیک، با بافتی نو کار می شود. در این فرم، صنعت های بلاغی اگرچه با محدودیت هایی روبه رو می شود اما آن چنان فراگیر نیست که غزل آسیب جدی ببیند. تشبیه، تضاد، استعاره، حس آمیزی و پارادوکس برجسته ترین فنون بدیعی و بیانی هستند که همچنان قابلیت به کارگیری را خواهند داشت.
شعریّت ادبی تا اندازه ی فراوانی در این بافت، جای خود را به تصویرسازی های رئال و عینی می دهد. غزل بیش تر دوست دارد در خدمت روایت و تصویر قرار بگیرد تا �تغزّل�، احساس، تخیل و شعریت؛ با آن که رسالت غزل بیش تر همین گزینه هاست. اما با خواندن کارهایی از این دست، در کنار دیگر گونه های غزل، همان لطف فرم همیشه ی این قالب زیبا احساس می شود.
در این فرم تازه، فعل ها، حرف های اضافه و مضافٌ الیه از اندام جمله و ساختِ دستوری متن حذف می شود و غزل مجموعه ای از نام ها، صفت ها و اصوات است. شاعر می بایست قدرت تصویرپردازی و تسلط خود را در روایت و شعر، تنها در بستر این واژه ها نشان دهد و کارهای خواستنی و آرمانی مطلوب را بیافریند.
از سوی دیگر این نوآوری و دیگر نوآوری های در این راستا ( : سالم ) در مقایسه با دیگر نوآوری هایی که در عرصه ی غزل امروز صورت گرفته است مانند �بدعتِ ناسازِ پست مدرنیزم� که به تخریب و نابودی این شکل زیبای شعری پرداخته است بسیار امیدوارکننده و شایان توجه است.
نخستین غزل در این شکل را به طور رسمی در سال 1385منتشر کرد ه ام. ( ر. ک: مجلۀ هابیل، تخصصی دفاع مقدس، شمارۀ 12، بهمن و اسفند 1385، ص 30 )
پیش از آن همان غزل ( غزلْ واژۀ انفجار ) را در پانزدهمین کنگره سراسری شعر دفاع مقدس ( 1385 ـ ارومیه ) ضمن توضیح کوتاهی خواندم.
سپس چکیدۀ بیانیۀ این شکل را در سال 1386 برای کنگرۀ سراسری غزل جوان ایران ( هرمزگان ـ بندرعباس ) ، برای دبیر کنگره ـ محمدعلی بهمنی ـ فرستادم.
در سال 1388 این غزل در کتاب �از حنجرۀ کارون� ( گزیدۀ غزل دفاع مقدس استان خوزستان، ص 106 ) به چاپ رسید و موازی با انتشار همین کتاب، نخستین شعر را در این شکل ( در قالب مثنوی 6 بیتی ) از یکی از شاعران، در یکی از مجموعه های شعر دفاع مقدس دیدم . شعری که بر همین وزن، و در بسیاری موارد، با همین واژگانِ�غزلْ واژۀ انفجار� سروده شده است! ( ر. ک: بوی تمشک، مجموعۀ آثار منتخب دومین جشنواره شعر پایداری استان یزد، 1388، صص 146ـ147 )
شعری که بی هیچ گمانی شاعرِ آن، دوازدهمین شمارۀ مجلۀ هابیل را دیده بود اما به آن اشار های نکرد!
برای نمونه به دو بیت از این شعر توجه کنید:
قرآن، تفنگ، تانک، مسلسل، گلوله، درد
آرام، بیصدا، دل عاشق، صبور، مرد
سنگر، سپاه، صف، دل محکم، امیدوار
گردان عشق، لشکر عاشق، وصال یار
البته شاعر به چند نکتۀ ساختاری در این شکل توجه نکرده است؛ مانند حروف اضافه و صف ت ها و نام هایی که به صورت مضاف الیه آورده است.
و همچنین تکرار برخی از واژه هایی که در بیت های پیشین به کاربرده است به طرح کلّی اثر آسیب وارد کرده است.
در این مجموعه، نزدیک به پنج کار به صورت غزلْ واژه در حوزه ی شعر جنگ کار شده است و در دیگر کارهای این مجموعه نیز بیت هایی به صورت پراکنده به کار رفته است. غزلْ واژه به صورت تک بیتی هایی در برخی از کارهای پیش تر از این دیده شده است و این یک امر طبیعی است که در کارهای خود نیز این گونه بوده است.
بهترین محتوایی که متناسب با غزلْ واژه به نظر رسید و تجربه شده است، محتوای اجتماعی ـ انتقادی است. غزل های فراوانی در این حوزه کار شده است. برای نمونه غزلِ زیر در حوزه ی شعر اجتماعی با حالتی شبه انتقادی از نخستین کارهای از این دستِ نگارنده می باشد که البته صفت در ردیف و همچنین مضاف و مضافٌ الیه در چند جای دیگر به کار گرفته شده است:
پیرمرد کور
قرمز! چراغ راهنما، پیرمردِ کور
لرزان، ضعیف، روی عصا، . . . پیرمرد کور
خلوت، سکوت، جمعه، خیابان، هوای گرم
زنبیِل، نان، خرید، دوا، پیرمرد کور
ماشین، شراب، مردِ جوان، پارتی، موزیک
سرعت، عبور، نقض، خطا، پیرمرد کور
ترمز. . . ! شدید، ظهر، تصادف! صدای آه
خون! ضربه، قلب، جمجمه، پا پیرمرد کور
راننده، گیج، پرت و پلا، عربده، نهیب:
احمق! نفهم! سربه هوا! پیرمرد‍ِ �کور�!
راننده، گاز، دنده، خشن، بی محل، گریز
عابر: آهای! مست! کجا؟! . . . پیرمردِ کور؟!
انسان، شرف، معاد، عدالت، حساب، حشر!
دوزخ، عذاب، کفر، خدا، پیرمرد کور!
. . . یک نعش، گنگ، کنجِ خیابان، مچاله، سرد
تنها، کنارِ جوی، رها، پیرمرد کور!
محمود طیّب ( سراجی، 1388: 50 )
نمونه هایی دیگر از غزل واژه های من که به همراه متن بیانیه در کتاب �و تو را شنیدم/ روزی که/ اتّفاق افتادی� در سال 1389 منتشر شده است:
یک بمب. . . ناگهان متلاشی و بعد. . . هیچ
در هم زمین ـ زمان متلاشی و بعد. . . هیچ
کیهان غبار ـ قرن، فضا، کهکشان غبار
انگار آسمان متلاشی و بعد. . . هیچ
هر گوشه روی فنس، زمین، تانک، خاکریز
اندام یک جوان متلاشی و بعد. . . هیچ
دل، روده، پشت، شانه، جگر، سینه، دنده ها
سر، دست ها، زبان متلاشی و بعد. . . هیچ
. . . قانون زیستن اگر این جبرِ وحشی است
سرفصل های آن متلاشی و بعد. . . هیچ
. . . وقتی که از شعورِ خدا منع می شویم
گیرم که این جهان متلاشی و بعد هیچ
�آشوب�، �ظلم�، �نقضِ حقوقِ بشر�، �تضاد�
: شیطان، وجود آن متلاشی و بعد هیچ
نفرین به هر کدام شما ـ پست های شوم!
تندیس های تان متلاشی و بعد هیچ
دین و خدای تان همه تبعیض و اختناق
دین و خدای تان متلاشی و بعد هیچ!
( و بعد هیچ، و تو را شنیدم/ روزی که/ اتفاق افتادی، صص 23 ـ 24 )
یا:
قلب، شریان، فشار، اکسی‍‍‍‍‍‍ژن
ناله، فریاد، حنجره، هن هن
جمعه، یاسین، بروج، رحمان، حشر
فاتحه، شمس، نور، انسان، جن
فتح، اعجاز، عجز، برگشتن:
حتم، ممکن، محال! ناممکن!
عزم، راسخ! اراده، دل، امّید
قول، برهان، کلام، دم؛ متقن!
عشق، ناموس، آبرو: هستی!
خصم، دژخیم، مرتجع: موهن!
جنگ، حمله… مقاومت، ایمان
ضجه، خشکی، کویر، توفان، شن. . .
( غزلْ واژه ی اعجاز، همان جا، صص 44 ـ 45 )
یا
غزلْ واژه ی دفاع
حادثه، دژخیم، تجاوز، ستیز!
بمب، وطن، خانه، بدن. . . ریز ریز
شهر: خطر، دلهره، موشک، هجوم!
ریخته، ویران، همه، زخمی، مریض
تانک، مسلسل، توپولوف، ژ. 3، کلت!
حمله، منوّر، تله، مین، خاکریز
خاک شده کوچه، دکان، خانه هم
در ستم افتاده خدا، شهر نیز!
ما: زن، فرزند، سراسر، دفاع
دشمن: نیرنگ، شبیخون، گریز
قبر، کفن، روح، تقرّب، خدا
عرش، برین، وصل، تجرد، عزیز!
( غزلْ واژه ی دفاع، همان جا، صص 58ـ59 )
یا رباعی�شلّیک!:
یک توپ، سه تا گلوله، شلّیک، هدف
بی علّت و بی مقوله، شلّیک، هدف
یک توپ، سه تا گلوله، یک مدرسه، بعد
سرمستیِ شومِ لوله، شلیک، هدف
( همان جا، ص120 )
همه ی شکل های پیشنهادی و نظرهای در حوزه ی غزل تا امروز مورد احترام می باشند و این فرم در کنار دیگر فرم ها، پیشنهادی برای غزل امروز ایران است. بدیهی است که شکل و بافت اصیل غزل و آنچه از پیش به ما رسیده است زیباترین فرمی است که از این قالب انتظار می رود و همواره دلنشین و زیباترین خواهد بود. ( طیّب، 1389: 19 - 22 )
همان گونه که در متن بیانیه نیز آمده است از آغاز شعر فارسی تا کنون کوتاه گویی و گزیده گویی باب بوده است و این بیت نظامی را که �کم گوی و گزیده گوی چون در / تاز اندک تو جهان شود پر� بس به جا می دانیم. و همین است که گاه در شعر فارسی - به ویژه از ( دوره مشروطه ( 1284، 1285 - 1304 ) به این سو، به مصراع ها یا بیت هایی بر می خوریم که صرفاً چینش و بافتی از نام ها یا صفات هستند و شاعر از حروف اضافه، مضاف ها و فعل ها در متن بهره نبرده است. اما نکته اینجاست که در همۀ آن موارد یا تعمدی در کار نبوده و یا اگر بوده، هر شاعر معمولاً به یک یا دو مورد تنها بسنده کرده است ( آن هم در مصراع یا نهایتاً بیتی! ) و نخواسته یا نتوانسته است شکلی نو را پدید آورد. همان گونه که پیش از نیما ( بی هیچ قیاسی ) شمس جهان کسمایی ( 1262 - 1340 ) کار یا کارهایی شکسته و کاملاً آزاد سروده و منتشر کرده بود اما تلاش های نیما بود که مشکلی نو را رسمیت بخشیده و تثبیت کرد!تا قضاوت و دید منتقدان، شاعران، شعر دوستان و آیندگان چه باشد. پایان/.

منابع:
ـ اسرافیلی، حسین. ( ۱۳۸۵ ) زخم سیب. مجموعه اشعار برگزیده پانزدهمین کنگره سراسری شعر دفاع مقدس ( گردآوری ) . تهران: صریر. �شابک�‎۹۶۴ - ۶۱۷۴ - ۲۸ - ۰. خانهٔ کتاب.
ـ بوی تمشک ( ۱۳۸۸ ) مجموعه آثار منتخب دومین جشنواره شعر پایداری استان یزد.
ـ ساکی، بهمن. ( ۱۳۸۸ ) از حنجره کارون. مجموعه شعر دفاع مقدس شاعران استان خوزستان ( گردآوری ) . تهران، نیلوفران. �شابک�‎۹۷۸ - ۶۰۰ - ۵۵۱۳ - ۲۲ - ۶. خانه کتاب.
ـ ساکی، بهمن. ( ۱۳۹۷ ) فرهنگ گونه های نوپدید در شعر فارسی معاصر. جلد نخست، تهران، عصر داستان. شابک ‎۱ - ۳۰ - ۶۹۷۰ - ۶۰۰ - ۹۷۸. خانه کتاب
ـ سراجی، محسن ( ۱۳۸۸ ) برای روزهای مبادا ۳، چاپ نخست، مشهد، انتشارات سخن گستر.
ـ طیّب، محمود. ( ۱۳۸۹ ) و تو را شنیدم روزی که اتفاق افتادی. تهران: حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس. �شابک�‎۹۷۸ - ۶۰۰ - ۵۲۶۲ - ۶۲ - ۹. خانه کتاب.
ـ طیّب، محمود ( 1394 ) مدرنیسم و پست مدرنیسم در غزل امروز ایران ( با مقدمه ای بر غزل فارسی از آغاز تا دوره مدرن ) ، تهران، فرهنگ مانا. شابک�‎۹۷۶ - ۶۰۰ - ۷۱۱۸ - ۶۷ - ۲. خانه کتاب.
�ـ هابیل، مجلۀ تخصصی دفاع مقدس، شماره 12، بهمن و اسفند 1385، ص 30

غزلْواژۀ
( و بیانیۀ پیشنهاد فرم تازه ای در غزل امروز ایران )
غزل واژه�عنوان سبک خاصی است که در سال ۱۳۸۹ در غزل مدرن ایران زیر نام�بیانیهٔ پیشنهاد فرم تازه ای در غزل امروز ایران�توسط محمود طیّب به وجود آمده و اعلام موجودیت کرده است. بیانیهٔ این سبک، به طور رسمی در کتاب�و تو را شنیدم روزی که اتفاق افتادی�در سال ۱۳۸۹ خورشیدی منتشر شد و از ویژگی های برجسته ای که می تواند امروزه و بعدها این کتاب را به گونه ای متفاوت جلوه دهد همین بیانیه است که در آن غزل هایی با شکلی دیگرگونه و تازه ( نو ) زیر عنوان یک سبک مستقل منتشر شده است. او در این بیانیه می گوید کارهای فراوانی در حوزه های شعر عاشقانه، اجتماعی، انتقادی و جنگ ( و دفاع مقدس ) زیر این شکل شعری نو کار کرده است. در این مجموعه غزل واژه های با محتوای جنگ و ادبیات پایداری منتشر شده است و در بیانیه به غزل های دیگری با محتوای اجتماعی، عاشقانه و غیره نیز اشاره شده و بعضاً عین شعر نقل شده است. بیانیهٔ این شکل نو، در کتاب �و تو را شنیدم روزی که اتفاق افتادی� به چاپ رسیده است. دومین مجموعهٔ شعر محمود طیّب[۱]�با عنوان �و تو را شنیدم روزی که اتفاق افتادی� ( ۱۳۸۹ خورشیدی ) در اواخر دههٔ هشتاد خورشیدی منتشر شد. [۲]�در اینجا برای معرفی غزل واژه، متن کامل بیانیه از همین کتاب نقل می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

از ویژگی های برجسته ای که می تواند امروزه و بعدها کتاب �و تو را شنیدم. . . � را به گونه ای متفاوت جلوه دهد انتشار غزل هایی با شکلی دیگرگونه و تازه ( نو ) است به ضمیمۀ بیانیۀ این شکل تازۀ شعری که آن را �غزل واژه� نام نهاده ام.
محمود طیب کارهای فراوانی در حوزه های شعر عاشقانه، اجتماعی، انتقادی و جنگ ( و دفاع مقدس ) زیر این شکل شعری نو کار کرده است. در این مجموعه غزل واژه های با محتوای جنگ و ادبیات پایداری منتشر شده است و برخی از غزل واژه های اجتماعی نیز در سایت ها یا مجموعه های جنگ واره به چاپ رسیده است.
بیانیۀ این شکل نو، در کتاب �و تو را شنیدم. . . � به چاپ رسیده است و در اینجا برای جلوگیری از دراز دامن شدن سخن و نیز برای معرفی کامل غزل واژه، متن کامل بیانیه نقل می شود:
غزلْواژه
در این شکل تازه، غزل به صورت سطحی موزاییک شده و منظم ارایه می شود و متن در همان شکل کلاسیک، با بافتی نو کار می شود. در این فرم، صنعت های بلاغی اگرچه با محدودیت هایی روبه رو می شود اما آن چنان فراگیر نیست که غزل آسیب جدی ببیند. تشبیه، تضاد، استعاره، حس آمیزی و پارادوکس برجسته ترین فنون بدیعی و بیانی هستند که همچنان قابلیت به کارگیری را خواهند داشت.
شعریّت ادبی تا اندازه ی فراوانی در این بافت، جای خود را به تصویرسازی های رئال و عینی می دهد. غزل بیش تر دوست دارد در خدمت روایت و تصویر قرار بگیرد تا �تغزّل�، احساس، تخیل و شعریت؛ با آن که رسالت غزل بیش تر همین گزینه هاست. اما با خواندن کارهایی از این دست، در کنار دیگر گونه های غزل، همان لطف فرم همیشه ی این قالب زیبا احساس می شود.
در این فرم تازه، فعل ها، حرف های اضافه و مضافٌ الیه از اندام جمله و ساختِ دستوری متن حذف می شود و غزل مجموعه ای از نام ها، صفت ها و اصوات است. شاعر می بایست قدرت تصویرپردازی و تسلط خود را در روایت و شعر، تنها در بستر این واژه ها نشان دهد و کارهای خواستنی و آرمانی مطلوب را بیافریند.
از سوی دیگر این نوآوری و دیگر نوآوری های در این راستا ( : سالم ) در مقایسه با دیگر نوآوری هایی که در عرصه ی غزل امروز صورت گرفته است مانند �بدعتِ ناسازِ پست مدرنیزم� که به تخریب و نابودی این شکل زیبای شعری پرداخته است بسیار امیدوارکننده و شایان توجه است.
نخستین غزل در این شکل را به طور رسمی در سال 1385منتشر کرد ه ام. ( ر. ک: مجلۀ هابیل، تخصصی دفاع مقدس، شمارۀ 12، بهمن و اسفند 1385، ص 30 )
پیش از آن همان غزل ( غزلْ واژۀ انفجار ) را در پانزدهمین کنگره سراسری شعر دفاع مقدس ( 1385 ـ ارومیه ) ضمن توضیح کوتاهی خواندم.
سپس چکیدۀ بیانیۀ این شکل را در سال 1386 برای کنگرۀ سراسری غزل جوان ایران ( هرمزگان ـ بندرعباس ) ، برای دبیر کنگره ـ محمدعلی بهمنی ـ فرستادم.
در سال 1388 این غزل در کتاب �از حنجرۀ کارون� ( گزیدۀ غزل دفاع مقدس استان خوزستان، ص 106 ) به چاپ رسید و موازی با انتشار همین کتاب، نخستین شعر را در این شکل ( در قالب مثنوی 6 بیتی ) از یکی از شاعران، در یکی از مجموعه های شعر دفاع مقدس دیدم . شعری که بر همین وزن، و در بسیاری موارد، با همین واژگانِ�غزلْ واژۀ انفجار� سروده شده است! ( ر. ک: بوی تمشک، مجموعۀ آثار منتخب دومین جشنواره شعر پایداری استان یزد، 1388، صص 146ـ147 )
شعری که بی هیچ گمانی شاعرِ آن، دوازدهمین شمارۀ مجلۀ هابیل را دیده بود اما به آن اشار های نکرد!
برای نمونه به دو بیت از این شعر توجه کنید:
قرآن، تفنگ، تانک، مسلسل، گلوله، درد
آرام، بیصدا، دل عاشق، صبور، مرد
سنگر، سپاه، صف، دل محکم، امیدوار
گردان عشق، لشکر عاشق، وصال یار
البته شاعر به چند نکتۀ ساختاری در این شکل توجه نکرده است؛ مانند حروف اضافه و صف ت ها و نام هایی که به صورت مضاف الیه آورده است.
و همچنین تکرار برخی از واژه هایی که در بیت های پیشین به کاربرده است به طرح کلّی اثر آسیب وارد کرده است.
در این مجموعه، نزدیک به پنج کار به صورت غزلْ واژه در حوزه ی شعر جنگ کار شده است و در دیگر کارهای این مجموعه نیز بیت هایی به صورت پراکنده به کار رفته است. غزلْ واژه به صورت تک بیتی هایی در برخی از کارهای پیش تر از این دیده شده است و این یک امر طبیعی است که در کارهای خود نیز این گونه بوده است.
بهترین محتوایی که متناسب با غزلْ واژه به نظر رسید و تجربه شده است، محتوای اجتماعی ـ انتقادی است. غزل های فراوانی در این حوزه کار شده است. برای نمونه غزلِ زیر در حوزه ی شعر اجتماعی با حالتی شبه انتقادی از نخستین کارهای از این دستِ نگارنده می باشد که البته صفت در ردیف و همچنین مضاف و مضافٌ الیه در چند جای دیگر به کار گرفته شده است:
پیرمرد کور
قرمز! چراغ راهنما، پیرمردِ کور
لرزان، ضعیف، روی عصا، . . . پیرمرد کور
خلوت، سکوت، جمعه، خیابان، هوای گرم
زنبیِل، نان، خرید، دوا، پیرمرد کور
ماشین، شراب، مردِ جوان، پارتی، موزیک
سرعت، عبور، نقض، خطا، پیرمرد کور
ترمز. . . ! شدید، ظهر، تصادف! صدای آه
خون! ضربه، قلب، جمجمه، پا پیرمرد کور
راننده، گیج، پرت و پلا، عربده، نهیب:
احمق! نفهم! سربه هوا! پیرمرد‍ِ �کور�!
راننده، گاز، دنده، خشن، بی محل، گریز
عابر: آهای! مست! کجا؟! . . . پیرمردِ کور؟!
انسان، شرف، معاد، عدالت، حساب، حشر!
دوزخ، عذاب، کفر، خدا، پیرمرد کور!
. . . یک نعش، گنگ، کنجِ خیابان، مچاله، سرد
تنها، کنارِ جوی، رها، پیرمرد کور!
محمود طیّب ( سراجی، 1388: 50 )
نمونه هایی دیگر از غزل واژه های من که به همراه متن بیانیه در کتاب �و تو را شنیدم/ روزی که/ اتّفاق افتادی� در سال 1389 منتشر شده است:
یک بمب. . . ناگهان متلاشی و بعد. . . هیچ
در هم زمین ـ زمان متلاشی و بعد. . . هیچ
کیهان غبار ـ قرن، فضا، کهکشان غبار
انگار آسمان متلاشی و بعد. . . هیچ
هر گوشه روی فنس، زمین، تانک، خاکریز
اندام یک جوان متلاشی و بعد. . . هیچ
دل، روده، پشت، شانه، جگر، سینه، دنده ها
سر، دست ها، زبان متلاشی و بعد. . . هیچ
. . . قانون زیستن اگر این جبرِ وحشی است
سرفصل های آن متلاشی و بعد. . . هیچ
. . . وقتی که از شعورِ خدا منع می شویم
گیرم که این جهان متلاشی و بعد هیچ
�آشوب�، �ظلم�، �نقضِ حقوقِ بشر�، �تضاد�
: شیطان، وجود آن متلاشی و بعد هیچ
نفرین به هر کدام شما ـ پست های شوم!
تندیس های تان متلاشی و بعد هیچ
دین و خدای تان همه تبعیض و اختناق
دین و خدای تان متلاشی و بعد هیچ!
( و بعد هیچ، و تو را شنیدم/ روزی که/ اتفاق افتادی، صص 23 ـ 24 )
یا:
قلب، شریان، فشار، اکسی‍‍‍‍‍‍ژن
ناله، فریاد، حنجره، هن هن
جمعه، یاسین، بروج، رحمان، حشر
فاتحه، شمس، نور، انسان، جن
فتح، اعجاز، عجز، برگشتن:
حتم، ممکن، محال! ناممکن!
عزم، راسخ! اراده، دل، امّید
قول، برهان، کلام، دم؛ متقن!
عشق، ناموس، آبرو: هستی!
خصم، دژخیم، مرتجع: موهن!
جنگ، حمله… مقاومت، ایمان
ضجه، خشکی، کویر، توفان، شن. . .
( غزلْ واژه ی اعجاز، همان جا، صص 44 ـ 45 )
یا
غزلْ واژه ی دفاع
حادثه، دژخیم، تجاوز، ستیز!
بمب، وطن، خانه، بدن. . . ریز ریز
شهر: خطر، دلهره، موشک، هجوم!
ریخته، ویران، همه، زخمی، مریض
تانک، مسلسل، توپولوف، ژ. 3، کلت!
حمله، منوّر، تله، مین، خاکریز
خاک شده کوچه، دکان، خانه هم
در ستم افتاده خدا، شهر نیز!
ما: زن، فرزند، سراسر، دفاع
دشمن: نیرنگ، شبیخون، گریز
قبر، کفن، روح، تقرّب، خدا
عرش، برین، وصل، تجرد، عزیز!
( غزلْ واژه ی دفاع، همان جا، صص 58ـ59 )
یا رباعی�شلّیک!:
یک توپ، سه تا گلوله، شلّیک، هدف
بی علّت و بی مقوله، شلّیک، هدف
یک توپ، سه تا گلوله، یک مدرسه، بعد
سرمستیِ شومِ لوله، شلیک، هدف
( همان جا، ص120 )
همه ی شکل های پیشنهادی و نظرهای در حوزه ی غزل تا امروز مورد احترام می باشند و این فرم در کنار دیگر فرم ها، پیشنهادی برای غزل امروز ایران است. بدیهی است که شکل و بافت اصیل غزل و آنچه از پیش به ما رسیده است زیباترین فرمی است که از این قالب انتظار می رود و همواره دلنشین و زیباترین خواهد بود. ( طیّب، 1389: 19 - 22 )
همان گونه که در متن بیانیه نیز آمده است از آغاز شعر فارسی تا کنون کوتاه گویی و گزیده گویی باب بوده است و این بیت نظامی را که �کم گوی و گزیده گوی چون در / تاز اندک تو جهان شود پر� بس به جا می دانیم. و همین است که گاه در شعر فارسی - به ویژه از ( دوره مشروطه ( 1284، 1285 - 1304 ) به این سو، به مصراع ها یا بیت هایی بر می خوریم که صرفاً چینش و بافتی از نام ها یا صفات هستند و شاعر از حروف اضافه، مضاف ها و فعل ها در متن بهره نبرده است. اما نکته اینجاست که در همۀ آن موارد یا تعمدی در کار نبوده و یا اگر بوده، هر شاعر معمولاً به یک یا دو مورد تنها بسنده کرده است ( آن هم در مصراع یا نهایتاً بیتی! ) و نخواسته یا نتوانسته است شکلی نو را پدید آورد. همان گونه که پیش از نیما ( بی هیچ قیاسی ) شمس جهان کسمایی ( 1262 - 1340 ) کار یا کارهایی شکسته و کاملاً آزاد سروده و منتشر کرده بود اما تلاش های نیما بود که مشکلی نو را رسمیت بخشیده و تثبیت کرد!تا قضاوت و دید منتقدان، شاعران، شعر دوستان و آیندگان چه باشد. پایان/.

منابع:
ـ اسرافیلی، حسین. ( ۱۳۸۵ ) زخم سیب. مجموعه اشعار برگزیده پانزدهمین کنگره سراسری شعر دفاع مقدس ( گردآوری ) . تهران: صریر. �شابک�‎۹۶۴ - ۶۱۷۴ - ۲۸ - ۰. خانهٔ کتاب.
ـ بوی تمشک ( ۱۳۸۸ ) مجموعه آثار منتخب دومین جشنواره شعر پایداری استان یزد.
ـ ساکی، بهمن. ( ۱۳۸۸ ) از حنجره کارون. مجموعه شعر دفاع مقدس شاعران استان خوزستان ( گردآوری ) . تهران، نیلوفران. �شابک�‎۹۷۸ - ۶۰۰ - ۵۵۱۳ - ۲۲ - ۶. خانه کتاب.
ـ ساکی، بهمن. ( ۱۳۹۷ ) فرهنگ گونه های نوپدید در شعر فارسی معاصر. جلد نخست، تهران، عصر داستان. شابک ‎۱ - ۳۰ - ۶۹۷۰ - ۶۰۰ - ۹۷۸. خانه کتاب
ـ سراجی، محسن ( ۱۳۸۸ ) برای روزهای مبادا ۳، چاپ نخست، مشهد، انتشارات سخن گستر.
ـ طیّب، محمود. ( ۱۳۸۹ ) و تو را شنیدم روزی که اتفاق افتادی. تهران: حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس. �شابک�‎۹۷۸ - ۶۰۰ - ۵۲۶۲ - ۶۲ - ۹. خانه کتاب.
ـ طیّب، محمود ( 1394 ) مدرنیسم و پست مدرنیسم در غزل امروز ایران ( با مقدمه ای بر غزل فارسی از آغاز تا دوره مدرن ) ، تهران، فرهنگ مانا. شابک�‎۹۷۶ - ۶۰۰ - ۷۱۱۸ - ۶۷ - ۲. خانه کتاب.
�ـ هابیل، مجلۀ تخصصی دفاع مقدس، شماره 12، بهمن و اسفند 1385، ص 30

دکتر محمود طیب از استادان محترم و معتبر دانشگاه در خوزستان هستند که کتاب های ایشان از منابع ارزشمند تحقیقی ادبی و مرجع در ادبیات پژوهشی است. این افراد مشخص است همگی فیک هستند و در یکی دو روز با چند خط تلفن این توهین ها و تخریب ها رو برای گسترش جعلیات خودشون علیه آقای دکتر طیب ساختند.
...
[مشاهده متن کامل]

از مدیریت محترم سایت آبادیس درخواست تحقیق بیشتر در مورد غزلواژه و دکتر طیب را دارم. با سپاس
از دانشجویان استاد طیب

بپرس