غزل برداشتن. [ غ َ زَ ب َ ت َ ] ( مص مرکب ) غزل سراییدن. غزل گفتن. غزل خواندن : غزل برداشته رامشگر رودکه پدرود ای نشاط و عیش پدرود.نظامی.مطرب از درد محبت غزلی خوش برداشت که حکیمان جهان را مژه خون پالا بود.حافظ ( از آنندراج ).