غریه
لغت نامه دهخدا
غریة. [ غ ُ رَی ْ ی َ ] ( ع اِمصغر ) مصغر غرا ( سریشم ، هرچه چیزی را بدان بیالایند ). ( از معجم البلدان ). رجوع به غرا شود.
غریة. [ غ ُ رَی ْ ی َ ] ( اِخ ) آبی است مر غنی را. ( منتهی الارب ). آب فراوانی است متعلق به قبیله غنی و نزدیک جبلة قرار دارد. ( از معجم البلدان ). در معجم البلدان همین شرح برای غزیه ( به زاء معجمه ) نیز آمده است.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید