غریفج. [ غ َ ف َ ] ( اِ ) خلاب و گل و لای سیاه و تیره که پ-ای از آن به دشواری برآید. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ). گل و لای. ( جهانگیری ). غریفژ. غریژنگ. غریزن. ( برهان قاطع ). || لخشک و آن کوه پاره نرمی باشد که کودکان و جوانان بر آن لغزند و یکدیگر را از بالا گرفته به زیر کشند و آن را به عربی زحلوفه خوانند. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ).