غریبی کردن. [ غ َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) مسافر شدن. سفر کردن. بیگانگی کردن. عدم آشنایی نمودن. || وحشت کردن. ( ناظم الاطباء ). ترسیدن شیرخواره از دیدن کسی ناشناس.
( مصدر ) ۱ - سفر کردن مسافر شدن ۲ - بیگانگی کردن عدم آشنایی نمودن ۳ - ترسیدن طفل از شخصی ناشناس وحشت کردن .