غریب نمودن. [ غ َ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] ( مص مرکب ) عجیب جلوه کردن. شگفت به نظر آمدن. غریب آمدن : مینماید عکس می در رنگ روی مهوشت همچو برگ ارغوان بر صفحه نسرین غریب.حافظ.رجوع به غریب آمدن شود.