غریب اشمار

لغت نامه دهخدا

غریب اشمار. [ غ َ اِ ] ( ن مف مرکب ) در عداد غربا. در شمار غریبان :
این غریب اشمار را نبود وفا.
مولوی.
رجوع به غریب شمار شود.
|| غرشمال. قرشمال.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - درشمار غریبان در آمده در عداد غربائ ۲ - غرشمال قرشمال کولی .

پیشنهاد کاربران

بپرس