غرچگان. [ غ َ چ َ ] ( اِخ ) ساکن غرچه ( غرجستان ) است. ( فهرست شاهنامه ولف ) : از ایران به کوه اندرآیم نخست در غرچگان تا در بوم بست.فردوسی.چغانی و ختلی و بلخی ردان بخاری و از غرچگان موبدان برفتند با باژ و بر سم به دست نیایش کنان پیش ایزدپرست.فردوسی.شه غرچگان بود بر سان شیرکجا پشت پیل آوریدی به زیر.فردوسی.