غرچه فریب

لغت نامه دهخدا

غرچه فریب. [ غ َ چ َ / چ ِ ف ِ / ف ِ ] ( نف مرکب ) آنکه غرچه ( مخنث و نادان ) را فریبد. فریبنده غرچه :
از فرازش نبرده سوی نشیب
مگر این گنده پیر غرچه فریب.
سنائی.

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه غرچه را فریبد کسی که مخنث و نادان را فریب دهد .

پیشنهاد کاربران

غرچه فریب: فریبندهٔ احمقان
( ( در گذر زین رباط غرچه فریب
در گذر زین رباطِ مردُمخوار ) )
دکتر شفیعی کدکنی در مورد این واژه می نویسد: ( ( غرچه: احمق و کم خرد، در اصل به معنی کوهستانی است و چون مردم کوهستان در قدیم ارتباط با زندگی شهری نداشته اند، غرچه بودن ملازم با نادانی و کودنی شمرده می شده است. ) )
...
[مشاهده متن کامل]

( تازیانه های سلوک، نقد و تحلیل قصاید سنائی، دکتر شفیعی کدکنی، زمستان ۱۳۸۳، ص۳۶۷. )
به نظر نگارنده غرچه به معنی احمق و نادان یا مردم دور از تمدن و کوهستانی هم نیست بلکه غرچه به معنی خسیس و حریص به مال دنیاست در زبان آذری به کسی که نمی تواند مال خود را خرج کند و خیلی خسیس می باشد غِرْچِی گفته می شود. به نظر این غرچی همان غرچه ی فارسی است که در بیت بالا آمده است. یعنی از دنیایی که به راحتی آدم های غرچه ( حریص به مال دنیا را ) فریب می دهد دوری کن

بپرس