غرولند
/qorolond/
مترادف غرولند: اعتراض، غر، غرغر
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
ترکیب ها:
- غر و لند زدن . غر و لند کردن. رجوع به همین ترکیب هاشود.
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
واژه نامه بختیاریکا
مترادف ها
شکایت، زمزمه، غرولند، غرغر، سخن نرم
سر و صدا، شکایت، چغلی، غرولند، چیز پر سر و صدا
غرولند، لندلند، غرغر، سخن زیر لب
گره درخت یا چوب، غرولند، زوزه
پیشنهاد کاربران
پچ پچ کردن . فشار خوردن
زرزر
زیر لب شکایت و اعتراض کردن
غر زدن
غر زدن
شکایت کردن
غُرزدن
غر زدن، شکایت کردن
زک
زک
بیان عامیانه ی غر زدن، گله و شاکیت لفظی، زیرلب دشنام دادن