غرور کردن

لغت نامه دهخدا

غرور کردن. [ غ ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) غرور و تکبر نمودن. غرور داشتن :
دی به چمن برگذشت سرو سخنگوی من
تا نکند گل غرور رنگ من و بوی من.
سعدی ( بدایع ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) تکبر داشتن نخوت داشتن .

پیشنهاد کاربران

خواجگی از سر گذاشتن ؛ کنایه از غرور و نخوت گذاشتن :
یوسف مصر وجودیم از عزیزیها ولیک
هر که با ما خواجگی از سر گذارد بنده ایم.
صائب ( از آنندراج ) .
- خواجگی تنخواه کردن ؛ کنایه از عرض غرور و نخوت کردن. ( از آنندراج ) :
...
[مشاهده متن کامل]

چو زر بقرض دهی خواجگی مکن تنخواه
بقرض دار میاموز بدادائی را.
اثر ( از آنندراج ) .

بپرس