غروانی

لغت نامه دهخدا

غروانی. [ ] ( ع اِ ) بیرونی در الجماهر آن را نوعی از جزع ( شبه پیسه یمانی ) می داند که رنگهای آن مشوش است و هریک از آن دارای عرض و وسعتی است و به صورت قطعه هائی بزرگ پیدا شود که ظرفهایی از آن میسازند مانند باطیه مخروطه که به قول «گندی » گنجایش سی و اند رطل آب را دارد.ولی «نصر» به جای آن معرق را ذکر کرده است. شاید این بدان برتری دارد یا اینکه معرق و غروانی یکی است. وی گوید: آنچه بیشتر دست به دست می گردد همین نوع است و عروق آن نازک مانند موی است. رنگهای مختلطی از قبیل سیاه و سرخ و سفید دارد و بسا اوقات در آنها عکسهای درختان و جانوران دیده می شود. ( از الجماهر ص 176 ).برای توضیح رجوع به همان صفحه از کتاب مذکور شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس