غرمچ. [ غ َ م ِ ] ( اِ ) سیاه دانه ، و آن را سنیز خوانند. شاعر گفته : جوی ز خرمن تو به ز کشت خرمن عمرگدای دانه خال توام نه از غرمچ.؟ ( جهانگیری ).شونیز ( سیاه دانه ). ( فرهنگ نظام ). غرمج. رجوع به غرمج شود. || گندم شکافته شده که ریخته شود و از پوست خود جدا گردد. ( از فرهنگ شعوری ).