غرمه

لغت نامه دهخدا

( غرمة ) غرمة. [ غ َ رَ م َ ] ( ع اِ )به معنی غرامت. ( دزی ج 2 ص 209 ). رجوع به غرامت شود.

غرمة. [ غ ُ م َ ] ( ع اِ ) چاه زنخدان. ( دزی ج 2 ص 209 ).
غرمه. [ غ ُ م َ ] ( ترکی ، اِ ) گوشت سرخ کرده که برای زمستان محفوظ میدارند. || خورشی است که با گوشت و بقولات پخته می شود و اقسام دارد، مثل غرمه سبزی و غرمه به و غرمه کدو. احتمال میرود این لفظ، قورمه ( به قاف ) و ترکی باشد که به معنی کباب است لیکن ممکن است قورمه ترکی از غرمه فارسی گرفته شده باشد. ( فرهنگ نظام ). در ترکی آذری به قاف تلفظ شود و آن به معنای گوشتی است که به طرز مخصوصی می پزند و برای زمستان نگاه میدارند. این کلمه مأخوذ از قورماق ( بریان کردن. کباب کردن ) است. رجوع به قورمه شود.

پیشنهاد کاربران

غرم یعنی میش کوهی،
در گذشته غرم را شکار می کردند و گوشت آن را همراه با نمک کافی و روغنی که از چربی خود غرم می گرفتند کمی می پختند سپس این خوراک نیم پز را درون شکمبه خود غرم می ریختند و برای چندین روز نگهداری می کردند.
...
[مشاهده متن کامل]

این خوراک نیمپز غرمه نام دارد و یکی از روش های نگهداری گوشت بدون یخچال است.

بپرس