غرقه گشته. [ غ َ ق َ / ق ِ گ َ ت َ / ت ِ ] ( ن مف مرکب ) آنکه غرق شود. غرق شده. غرق گشته. رجوع به غرق شود : مرد غرقه گشته جانی می کنددست را در هر گیاهی میزند.مولوی.