غرق گشتن. [ غ َ گ َ ت َ ] ( مص مرکب ) غرق شدن. فرورفتن در آب : تا نشد پر بر سر دریا چو طشت چونکه پر شد طشت در وی غرق گشت.مولوی.ز هر سو برو انجمن گشت خلق کز آن گریه در خون همیگشت غرق.فردوسی.