غرغاب

لغت نامه دهخدا

غرغاب. [ غ َ ] ( اِ ) گرداب. ( آنندراج ). غرقاب. رجوع به غرقاب شود. || شور و غوغا و آواز. ( آنندراج ). نعره و های و هوی و آوازه بلند و مهیب. ( فرهنگ شعوری ) :
غرغاب افتد در جهان از حسن عالمگیر تو
باید حذر از غمزه خونخوار و چشم پرفتن.
ابوالمعانی ( از فرهنگ شعوری ).

فرهنگ فارسی

گرداب غرقاب

پیشنهاد کاربران

بپرس