غرضمند. [ غ َ رَ م َ ] ( ص مرکب ) صاحب غرض. باغرض. || حاجت مند. ( آنندراج ) : عاشق نکند مآل بینی کس عقل نجوید از غرضمند.باقر کاشی ( از آنندراج ).رجوع به غرض شود.