غربیل کردن. [ غ َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) غربال کردن. بیختن. غربال زدن. الک کردن. غربلة. رجوع به غربال کردن شود. || سوراخ کردن و پاره پاره کردن و کشتن کسی. غربلة : وز چپ و راست تیر روان شد سوی پیل ، تا مرو را غربیل کردند. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 701 ).
فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱ - الک کردن غربال زدن بیختن . ۲ - تفحص و جستجوی بسیار کردن کنجکاوی کردن .