غربت دیدن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) بغربت رفتن جلای وطن کردن .

پیشنهاد کاربران

به غربت افتادن ؛ در غربت واقع شدن. ( یادداشت مؤلف ) :
ز خان و مان قرابت به غربت افتادم
بماندم اینجا بی ساز و برگ انگشتان.
ابوالعباس.

بپرس