غربالی

/qarbAli/

معنی انگلیسی:
cribriform, perforated, ethmoid

لغت نامه دهخدا

غربالی. [ غ ِ / غ َ ] ( ص نسبی ) منسوب به غربال :
درین طشت غربالی آبگون
تو غربال خاکی فلک طشت خون.
نظامی.
- طشت غربالی ؛ کنایه از آسمان است.
- عظم غربالی ؛ استخوان جمجمه. ( دزی ). مِصفات . رجوع به مصفات شود.
|| غربال فروش.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - منسوب به غربال . ۲ - غربال فروش . یا استخوان غربالی . عظم غربالی . یا طشت غربالی . آسمان . یا عظم غربالی . یکی از استخوان هایی است که در ساختمان جمجمه شرکت می کند . این استخوان فرد است و در خط وسط و عقب پیشانی و در جلو استخوان شب پره قرار دارد و سقف حفره های بینی را می سازد . استخوان مذکور به شکل ترازویی است که یک قسمت قایم و یک قسمت افقی دارد و دارای دو قسمت طرفی نیز می باشد قسمت قایم این استخوان دارای دو جزو است : یکی زایده تاج خروسی که داخل کاسه سر می شود و دیگری تحتانی که صفحه عمودی است و در تشکیل دیواره وسطی بینی شرکت می کند . صفحه افقی دارای سوراخهایی است که صفحه غربالی نام دارد و ریشه های عصب شامه از این استخوانها وارد بینی می شوند استخوان پرویزنی مصفات .

فرهنگ عمید

مانند غربال، شبیه غربال.

مترادف ها

ethmoid (صفت)
غربالی

پیشنهاد کاربران

بپرس