غربال بند. [ غ ِ / غ َ ب َ ] ( نف مرکب ) غربال ساز را گویند. ( آنندراج ). آنکه غربال سازد از زه و کم و جز آن. آنکه غربال بافد یا غربال بندد. || کولی. لوری. لولی. غره چی. قره چی. حرامی. چینگانه. فیج. فیوج. قرشمال. غربتی. سوزمانی. زط. || مجازاً زنی که بسیار فریاد کند. زنی سخت بی حیا و فحاش و بدزبان.غربال بند. [ غ َ ب َ ] ( اِخ ) از ایلات متفرقه فارس.( جغرافیای سیاسی کیهان ص 90 ). از ایلات ممسنی فارس.
( صفت ) ۱ - غربال ساز غربال باف . ۲ - کولی غره چی غربتی قرشمال ۳ - زنی که بسیار داد و فریاد کند زنی سخت بی حیاو فحاش .از ایلات متفرقه فارس