غرانیق
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
تلفظ ترکی از گرانیک
دانشنامه آزاد فارسی
غَرانیق
(در لغت به معنای جوانان زیباروی و مرغانی درازگردن، آبی یا سپیدرنگ) داستانی برساخته، حاکی از آن که پیغمبر اسلام (ص) با القاء شیطان بت ها یا الهۀ مشرکان را ستوده و در وحی الهی اخلال شده است. طبری در این باره می نویسد که پیغمبر آرزو کرد خداوند آیه ای بفرستد تا شاید خویشاوندانش به او نزدیک شوند؛ نتیجۀ این آرزو آن شد که وقتی سورۀ نجم بر او نازل شد و آن را در مجمع قریش خواند، درپی سخن از لات و عزّی، (نجم، ۱۹ و ۲۰)، شیطان آیاتی بر زبان او گذاشت که در ستایش بت ها بگوید: تِلکَ الغَرانیقُ العُلی و اِنَّ شَفاعَتَهُنَّ لَتُرتَجی، (این ها «غرانیق اند» که شفاعت آنان امید می رود). قریش از ستایش خدایان خود خشنود شدند و همه سجده کردند و این ماجرا سبب سازش قریش با مسلمانان شد. از آن سو جبرئیل بر حضرت رسول (ص) نازل شد و گفت سخنی که گفتی خدا نگفته بود! پیامبر بیمناک و اندوهگین شد و خداوند برای آرامش خاطر او آیات (اسراء، ۷۳ـ۷۵) را نازل کرد. محققان در بطلان این داستان جعلی دلایل چندی ارائه کرده و ازجمله استدلال کرده اند که چگونه ممکن است نخست از بتان ستایش شود، سپس بلافاصله در همان آیه گفته شود که این ها چیزی جز اسم هایی بی مسمّا نیستند که مشرکان و پدرانتان وضع کرده اند و خداوند دلیلی بر صدق آن نفرستاده است (نجم، ۲۳). همچنین چگونه با توجه به اهمیت این موضوع، در متون کهن و مهم، اشاره ای به آن نشده و سخنی از این سازش نرفته است؟ قرآن پژوهان دلایل دیگری را نیز در ردّ این داستان واهی برشمرده اند. شهرت این داستان به نام «آیات شیطانی» و طرح آن امروزه به سبب انتشار کتابی به نام آیات شیطانی نوشته نویسندۀ هندی تبار انگلیسی سلمان رشدی است که در قالب داستانی تخیل آمیز به پیامبر اسلام (ص) اهانت کرده است. نیز ← رشدی، (احمد) سلمان
(در لغت به معنای جوانان زیباروی و مرغانی درازگردن، آبی یا سپیدرنگ) داستانی برساخته، حاکی از آن که پیغمبر اسلام (ص) با القاء شیطان بت ها یا الهۀ مشرکان را ستوده و در وحی الهی اخلال شده است. طبری در این باره می نویسد که پیغمبر آرزو کرد خداوند آیه ای بفرستد تا شاید خویشاوندانش به او نزدیک شوند؛ نتیجۀ این آرزو آن شد که وقتی سورۀ نجم بر او نازل شد و آن را در مجمع قریش خواند، درپی سخن از لات و عزّی، (نجم، ۱۹ و ۲۰)، شیطان آیاتی بر زبان او گذاشت که در ستایش بت ها بگوید: تِلکَ الغَرانیقُ العُلی و اِنَّ شَفاعَتَهُنَّ لَتُرتَجی، (این ها «غرانیق اند» که شفاعت آنان امید می رود). قریش از ستایش خدایان خود خشنود شدند و همه سجده کردند و این ماجرا سبب سازش قریش با مسلمانان شد. از آن سو جبرئیل بر حضرت رسول (ص) نازل شد و گفت سخنی که گفتی خدا نگفته بود! پیامبر بیمناک و اندوهگین شد و خداوند برای آرامش خاطر او آیات (اسراء، ۷۳ـ۷۵) را نازل کرد. محققان در بطلان این داستان جعلی دلایل چندی ارائه کرده و ازجمله استدلال کرده اند که چگونه ممکن است نخست از بتان ستایش شود، سپس بلافاصله در همان آیه گفته شود که این ها چیزی جز اسم هایی بی مسمّا نیستند که مشرکان و پدرانتان وضع کرده اند و خداوند دلیلی بر صدق آن نفرستاده است (نجم، ۲۳). همچنین چگونه با توجه به اهمیت این موضوع، در متون کهن و مهم، اشاره ای به آن نشده و سخنی از این سازش نرفته است؟ قرآن پژوهان دلایل دیگری را نیز در ردّ این داستان واهی برشمرده اند. شهرت این داستان به نام «آیات شیطانی» و طرح آن امروزه به سبب انتشار کتابی به نام آیات شیطانی نوشته نویسندۀ هندی تبار انگلیسی سلمان رشدی است که در قالب داستانی تخیل آمیز به پیامبر اسلام (ص) اهانت کرده است. نیز ← رشدی، (احمد) سلمان
wikijoo: غرانیق
پیشنهاد کاربران
غَرانیق در ادبیات اسلامی اشاره به ماجرایی دارد که بر اساس برخی منابع مانند تاریخ طبری، محمد پیامبر اسلام در دوران زندگی در مکه در حال خواندن سورهٔ نجم بود که شیطان دو آیهٔ کوتاه در دهان وی قرار داد و سپس توسط جبرئیل از وحی نبودن این آیات و شیطانی بودن آن آگاه شد. اکثر مستشرقین این داستان را با این استدلال پذیرفته اند که امکان اینکه مسلمانان خودشان چنین داستانی را ابداع کنند، یا اینکه آن را از معاندان اسلام بپذیرند کم است. بیشتر مسلمانان دوران معاصر تا پیش از انتشار رمان جنجالی آیات شیطانی در دههٔ ۱۹۸۰ میلادی توسط سلمان رشدی در این مورد، از این ماجرا اطلاعی نداشتند.
... [مشاهده متن کامل]
غرانیق، جمع غرنوق یا غرنیق است. غرنوق به معنای مرغ آبی است که گردن بلندی دارد و سپید یا سیاه رنگ است، به معنای جوان سپید زیباروی نیز به کار رفته است. برخی غرنوق را لک لک یا بوتیمار ( غم خورک ) نیز معنا کرده اند. از این رو این آیات را غرانیق می نامند که به گمان اعراب بت ها، مانند پرندگان، به آسمان عروج می کنند و برای پرستندگان خود شفاعت می نمایند، نزدیکی معنایی دارد.
در سال ۶۱۵ میلادی ( ۸ ق. ه ) ، برخی از پیروان محمد به حبشه هجرت کردند. طبق اساس نامه عروه ( مندرج در طبری ) اکثر مهاجران پس از قوی تر شدن اسلام - به دنبال مسلمان شدن عمر و حمزه - به شهر خود بازگشتند. اما داستانی کاملاً متفاوت در مورد دلیل بازگشت مهاجران حبشه به مکه بیان شده است. این داستان که با نام «غرانیق» شناخته می شود در متون تاریخی نقل شده است. اما این مسئله در سیره ابن هشام و احتمالاً در سیره ابن اسحاق نقل نشده است. بر پایه این روایت، محمد هنگام خواندن سوره نجم، دو آیه را که شیطان به وی القا کرده بود خواند و وجود سه خدای مکه — که دختران الله خوانده می شدند — را پذیرفت، آن ها را ستایش کرد، و شفاعتشان را وارد دانست، در این سوره ( آیه های ۱۹ و ۲۰ ) اشاره ای به سه بت معروف اعراب پیش از اسلام ( لات، عزی و منات ) است. طبق داستان غرانیق محمد دو آیهٔ دیگر در ادامهٔ این دو آیه خوانده است که بعدها به عنوان اینکه این آیه ها را شیطان بر زبان محمد جاری ساخته است و محمد از ابراز آن پشیمان شده است از متن قرآن حذف شده است. متن دو آیهٔ ادعا شده چنین است:
«فاِنّهُن الغرانیقُ العُلی و اِنّ شفاعتَهُنّ لَتُرتَجی» معنی آن به فارسی چنین است: «ایشان مرغان بلندپروازند که بر شفاعتشان امید می رود». نام ماجرا از همین واژهٔ غرانیق که در متن عربی دیده می شود گرفته شده است. ادامهٔ ماجرا چنین است که سرانجام محمد آیهٔ سجده را خواند و مسلمانان و نامسلمانان به سجده افتادند. این رفتارها و گفتارها نوعی سازش با نامسلمانان تلقی می شد. مسلمانان مهاجر پس از شنیدن این خبر به مکه بازگشتند. در ادامه این روایت ها نقل می کنند، پس از نازل شدن جبرییل بر محمد و آگاه ساختن او، وی این آیه ها را پس گرفت.
... [مشاهده متن کامل]
غرانیق، جمع غرنوق یا غرنیق است. غرنوق به معنای مرغ آبی است که گردن بلندی دارد و سپید یا سیاه رنگ است، به معنای جوان سپید زیباروی نیز به کار رفته است. برخی غرنوق را لک لک یا بوتیمار ( غم خورک ) نیز معنا کرده اند. از این رو این آیات را غرانیق می نامند که به گمان اعراب بت ها، مانند پرندگان، به آسمان عروج می کنند و برای پرستندگان خود شفاعت می نمایند، نزدیکی معنایی دارد.
در سال ۶۱۵ میلادی ( ۸ ق. ه ) ، برخی از پیروان محمد به حبشه هجرت کردند. طبق اساس نامه عروه ( مندرج در طبری ) اکثر مهاجران پس از قوی تر شدن اسلام - به دنبال مسلمان شدن عمر و حمزه - به شهر خود بازگشتند. اما داستانی کاملاً متفاوت در مورد دلیل بازگشت مهاجران حبشه به مکه بیان شده است. این داستان که با نام «غرانیق» شناخته می شود در متون تاریخی نقل شده است. اما این مسئله در سیره ابن هشام و احتمالاً در سیره ابن اسحاق نقل نشده است. بر پایه این روایت، محمد هنگام خواندن سوره نجم، دو آیه را که شیطان به وی القا کرده بود خواند و وجود سه خدای مکه — که دختران الله خوانده می شدند — را پذیرفت، آن ها را ستایش کرد، و شفاعتشان را وارد دانست، در این سوره ( آیه های ۱۹ و ۲۰ ) اشاره ای به سه بت معروف اعراب پیش از اسلام ( لات، عزی و منات ) است. طبق داستان غرانیق محمد دو آیهٔ دیگر در ادامهٔ این دو آیه خوانده است که بعدها به عنوان اینکه این آیه ها را شیطان بر زبان محمد جاری ساخته است و محمد از ابراز آن پشیمان شده است از متن قرآن حذف شده است. متن دو آیهٔ ادعا شده چنین است:
«فاِنّهُن الغرانیقُ العُلی و اِنّ شفاعتَهُنّ لَتُرتَجی» معنی آن به فارسی چنین است: «ایشان مرغان بلندپروازند که بر شفاعتشان امید می رود». نام ماجرا از همین واژهٔ غرانیق که در متن عربی دیده می شود گرفته شده است. ادامهٔ ماجرا چنین است که سرانجام محمد آیهٔ سجده را خواند و مسلمانان و نامسلمانان به سجده افتادند. این رفتارها و گفتارها نوعی سازش با نامسلمانان تلقی می شد. مسلمانان مهاجر پس از شنیدن این خبر به مکه بازگشتند. در ادامه این روایت ها نقل می کنند، پس از نازل شدن جبرییل بر محمد و آگاه ساختن او، وی این آیه ها را پس گرفت.