غر شدن


معنی انگلیسی:
to contract hernia, to be depressed

لغت نامه دهخدا

غر شدن. [ غ ُ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) غر شدن آفتابه و قمقمه و مانند آنها، فرورفتن قسمتی از آن با خوردن به زمین و جز آن. فرورفتن ظرفی مسین و سیمین و امثال آن به جهت زخم و ضربتی. رجوع به غر شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - فرو رفتن قسمتی از شئ فلزی ( مانند آفتابه قمقمه و مانند آنها ) بر اثر خوردن بزمین و جز آن ۲ - خفه شدن صدای شئ فلزی ( مانند زنگ ) بر اثر ترک برداشتن و ضربت دیدن ۳ - پدید آمدن بر آمدگی در اعضا ( گردن پیشانی زیر گلو ) که بریدن و بر آوردن آن کم خطر است .

پیشنهاد کاربران

غ ُ. دچار بیماری فتق شدن به گویش کازرونی و نیز پرده ای شدن هم گفته می شود. ( ع. ش )

بپرس