غذا کردن. [ غ ِ / غ َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) خوردن. خورش کردن : غم تو کرده به دل خوردن محبان خوی ندیده ایم که آتش غذا کند آتش.درویش واله هروی ( از آنندراج ).