غدیوت

لغت نامه دهخدا

غدیوت. [غ َدْ ] ( اِخ ) نام دهی به بخارا و شیخ شادی غدیوتی بدانجا منسوب است : درویشی است از درویشان ما در بخارا، در غدیوت شادی نام. ( انیس الطالبین از خواجه بهاءالدین نقشبندی نسخه خطی کتابخانه لغت نامه ص 100 ). پدر من در غدیوت بود و ملازمت حاکمان آن دیه می کرد. ( انیس الطالبین ص 170 ). حضرت خواجه ما قدس اﷲروحه در غدیوت بودند مرا فرمودند که پاره ای هیزم به منزل ما به قصر عارفان می باید رسانید و ایشان از غدیوت به طرفی رفتند. ( انیس الطالبین ص 100 ). حضرت خواجه ما در قصر عارفان ( یک فرسنگی بخارا ) بودند و شیخ شادی از غدیوت آمده بود. ( انیس الطالبین ص 98 ). از غدیوت به طرف باغ ارسلان میرفتند. ( انیس الطالبین ص 172 ).و از غدیوت و کوفین درویشان بسیار در صحبت خواجه جمع بودند. ( انیس الطالبین ص 152 ). سحرگاهی بود و حضرت خواجه ما قدس اﷲ روحه از غدیوت به طرف شهر بخارا میرفتند... چون روز شد به شهر بخارا رسیدند. ( انیس الطالبین ص 137 ). رجوع به انیس الطابین ص 97، 131، 145، 159، 168، 171، 172، 173، 179، 180، 197 و 198 شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس