غدوی. [ غ َ دَ وی ی ] ( ع ص نسبی ) نسبت به غد. غدی. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). منسوب به غد؛ یعنی فردائی. ( ناظم الاطباء ). || ( اِ ) بار شکم. جنین. بار شکم گوسپند خاصة. ( منتهی الارب )( آنندراج ). || قیل هو ان یباع البعیر او غیره بما یضرب الفحل ، او ان تباع الشاة نبتاج مانزا به الکبش. ( منتهی الارب ). خریده شدن شتر و جز آن است به آنچه نرش به او میجهد یا خریده شدن گوسفند است به آبستنی آنچه قوچ به او جسته است. ( از شرح قاموس ).