غدن

لغت نامه دهخدا

غدن. [ غ َ دَ ] ( ع اِمص ، اِ ) نیکی و نرمی و نازکی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). النَعمة و اللین. غُدنة. ( اقرب الموارد ). || سستی. ( منتهی الارب ). سستی و فترت ، چنانکه گویند: و لم تصبه نعسة علی غدن. ( از اقرب الموارد ). || سستی زمان میان دو پیغمبر. || خواب. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). خواب و چورت. ( از اقرب الموارد ). || فراخی معیشت. ( تاج العروس ). صاحب منتهی الارب غدن را به معانی دسترس ، فروهشته و به خواب شدن و نرم گردیدن نیز آورده ولی در اقرب الموارد و تاج العروس و سایر کتب لغت معتبر معانی دیده نشد، و غدن فعل مجرد و مصدر ثلاثی ندارد.

غدن. [ غ ُ ] ( اِخ ) ( بنو... ) رجوع به بنوغدن شود.

فرهنگ فارسی

نیکی و نرمی و نازکی سستی خواب

پیشنهاد کاربران

بپرس