غدائر

لغت نامه دهخدا

غدائر. [ غ َ ءِ ] ( ع اِ ) ج ِ غدیرة.گیسوان بافته. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) :
غدائره مستشزرات الی العلی
تضل العقاص فی مثنی و مرسل.
( معلقه امروءالقیس ).
معنبرذوائب معقدعقائص
مسلسل غدائر سجنجل ترائب.
( منسوب به امیر معزی یا پدر وی برهانی ).
دیدها در آن ماتم سرا از شعاع موی و نقض غدائر گیسوی ولدان وجواری مخطوف و مفتور. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 451 ).

پیشنهاد کاربران

بپرس