لغت نامه دهخدا
- بعد غد ؛ پس فردا. ( مهذب الاسماء ).
غد. [ غ ُدد ] ( ع ص ) در تداول عامه به معنی خودبین و بیشتر در جوان گویند: بچه غدی است.
غد. [ غ َدد ] ( ع مص ) غد البعیر؛ طاعون زده گردیدن شتر. ( منتهی الارب ) . غد البعیر و غد علی المجهول غداً: اصابه الغدد، و غد البعیر: صار ذاغدة فهو غاد و مغدود، و قیل لایقال مغدود. ( اقرب الموارد ). || دزی غَدّ را به معنی یک نوع بیماری انسان آورده و به این عبارت از کامل بن اثیر استشهاد کرده است : فغد فی دیار بنی سلول فجعل یقول اغدة کغدة البعیر. ( دزی ج 2 ص 201 ).
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱ - یک دنده مستبد : بچه غدی است . ۲ - خودبین .
طاعون زده گردیدن شتر غدالبعیر دزدی غد را بمعنی یک نوع بیماری انسان آورده و باین عبارت از کامل ابن اثیر استشهاد کرده است : فغد فی دیار بنی سلول فجعل یقول اغده کغده البعیر
فرهنگ معین
(غُ ) (ص . ) (عا. ) ۱ - یکدنده ، خودرأی . ۲ - مغرور.
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
به ادمهای عصبی و مغرور و خشک و یبس غد میگن. اخمو هستند بد اخلاق و یکدنده هستند سرخود و سرکش هستن. تنهاهستن باکسی به راحتی جوین نمیشن و انگاری از دماغ فیل افتادن و خیلی جدی هستن و با کسی اصلا شوخی ندارن. غد بودن یجور مشکل عصبی و اختلال شخصیتی و روحی و روانیه
دو معنی دارد یکی عربی به معنی فردا و یکی فارسی به معنی شخص خشک و غیرمنعطف
در اصل غُدّه هست و در تلفظ عامیانه حرف � ه� حذف شد و به غُدّ تغییر داده شد. وچون غده به نسبت گوشت و پوست، سخت و سفت و غیر قابل انعطاف هست لذا به آدمهای سِفت نظر و از خود راضی و یک دنده و خود رای، غد می گویند!
فردا
غد. [ غ ُدد ] یک دنده، لجباز.
مثال، چقدر غدی!
غد بودن از صفات رذیله است.
مثال، چقدر غدی!
غد بودن از صفات رذیله است.
غُد = در برخی شهرستانهای استان فارس به معنای شخص پر رو و متکبر و خود رای گویند.